حافظ میگوید: رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم این بیت به نوعی ترجمهای از فرمایش امام سجاد علیهالسلام در دعای اول صحیفهی سجادیه است.خداوند عالم را از هیچ آفرید و با محبت خود موجودات را بر انگیخت. انسانی هم که از… بیشتر »
کلید واژه: "به قلم خودم"
بسم الله ساعت ۱:۴۵ شب بین خواب و بیداری ، صدایی را در گوشم احساس کردم. فکر کردم، دارم خواب میبینم، اما هر لحظه صدایش آزار دهندهتر شد. بلند شدم. اولش سعی کردم با گوش پاککن از دستش خلاص شوم. بعد از اولین سعی ناموفقم، ترسیدم اوضاع بدتر شود، پس رهایش… بیشتر »
نیمهی بیشتری از سفرهی میهمانی جمع شدهاست. میهمانان از ابتدا شگفت زده و مبهوت از برکات و نعمتهای سفره هستند. صاحبخانه برایشان سنگ تمام گذاشته است. این صاحبخانهی کریم وعده کرده تا در این سه شب پیشرو، هر کسی که میخواهد بر در خانهاش بیاید، تا او را… بیشتر »
شب موعود فرا رسید. فاصلهی ضربت خوردن تا وفات، از شگفتانگیزترین دورههای زندگی حضرت علی علیه السلام است. مواجههی مرگ با شریفترین و کاملترین انسان؛ -"قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم؛ به شهادت نائل شدم و شهادت برایم رستگاری است". اینجاست که شگفتی و… بیشتر »
زنگ در خانه را زد، از پشت آیفون فهمیدم دختر همسایهاست. ازمن خواست بروم جلوی در خانه.چادرم را سر کردم و با عجله دمپاییهای لنگهبه لنگه را پا کردم و دخترک جلوی ورودی با کاسهی آشی دردست ایستاده بود.سلام کرد و کاسه آش را به سمتم دراز کرد. کاسه را گرفتم و… بیشتر »
بسته های افطاری را آماده کردیم. قرار شد با چند نفر از دوستان سر ساعت هفت در چند نقطه از شهر به طور همزمان توزیع کنیم. من و فاطمه جایی نزدیک خانهی خودمان را انتخاب کردیم تا به افطار برسیم. همسر جان ما را به محل استقرار رساند و ماشین را همانجا گذاشت و… بیشتر »
از ۲۵آبان ماه دوسال پیش، تا همین چند ثانیه قبل هرروز به وبلاگ گروهیمان سرمیزنم. اما نشده بود که اینقدر نام رمیصاء کنجکاوم کند. تااینکه امروز صبح استاد تفسیرمان به نام این بانواشاره کرد. ازصبح و شلوغهایی امروز که خلاص شدم. با خاطری آسوده خودم را… بیشتر »
ماهرمضان ماه نزول قرآن، فهم وانس بیشتر با کتاب الهیاست. اما غفلت ما باعث شده خواهر قرآن(اختالقرآن) در پستوها مهجور و پنهان بماند و از دیدن رویش و بهرهمندی از فضایل و کمالاتش بیبهره بمانیم. کتابی که اگرچه موضوع آن دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری… بیشتر »
#بهار_نوشت ماه رمضان برایش جور دیگری بود، این یک ماه صفای دیگر داشت. برای خانوادهاش این ماه همراه با دلهره و اضطراب بود، چون روش و عملش با همهی ماه رمضانهای دیگر تفاوت داشت. در مصلای خود به عبادت میپرداخت. در اثر خبرهای شنیده و نشانههایی که خود… بیشتر »
دو سه هفتهای میشود، دوشنبهها ساعت آخرمیهمان ناخواندهی کلاس پایهی اول سیکلم.شور و نشاط نوجوانی از برق چشمها و شیطنتهایشان نمایان میشود. اسما، فاطمه، زینب، زهرا و چندین نفر دیگر. دخترانی ۱۶ساله با شخصیتهای متفاوت، بعضی آرام و بعضی شلوغ و پر سر و… بیشتر »