آغوش باز
دخترکم که از مدرسه آمد صدای سلام گرم و دلنشینش فضای خانه را پر کرد. خواستم دستانم را باز کنم و محکم در آغوشش بگیرم و تا جایی که میتوانم صورتش را غرق بوسه کنم. یادم آمد دستانم را در جبههها جا گذاشتهام.قلبم گرفت.
نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو]

فرم در حال بارگذاری ...
داستانک خوبی بود
موفق باشید