حجره پریا
کتاب حجره پریا داستان زندگی دختر طلبهای به نام پریا است که به تازگی سطح 2 حوزه خواهران را در شهرش تمام کرده است و برای ادامه تحصیل در سطح 3 رشته فلسفه، راهی قم میشود.
پریا، 6 نفر از دختران خوابگاه را که هم عقیده و مثل خودش فعال بودند را گلچین میکند و هم حجرهای میشوند.
همهی اتفاقات کتاب، از همان حجرهی کوچکی که حجرهی پریا نام گرفت، آغاز میشود.
پریا و دوستانش نسبت به فضای مجازی، تقوای مجازی و مسائل مرتبط با این موضوع دغدغههای فراوانی داشتند و نسبت به مسائل به روز بودند، کارشان شده بود، تحقیق، پژوهش و ارائه مقالههای مرتبط با این موضوع و مباحثههای گروهی.
هفت دختر شجاع داستان ما، با یک گروه از آتئیستها در فضای مجازی مناظرهای به مدت 14 روز تشکیل میدهند و همه وقتشان را به مطالعهی کتاب و پیدا کردن منبعهای موثق میگذارند، و در کنارش به حضرت امالبنین متوسل میشوند.
در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که حرف از رشادتهای ماموران امنیتی زده میشود که جانشان را کف دست گذاشتهاند و بدون چشم داشتی از اهل و عیالشان میگذرند تا امنیت ملی کشورمان حفظ شود.
ذرهای احساس خطر نمیکنیم، اما هر لحظه امکان دارد، بیخ گوشه ما، همان ماموران گمنام مشغول شیف شب باشند و ما بویی از خطر به مشاممان نرسد.
نیروهای گمنامی که با تلاش و اخلاص تمام تا آخرین قطره خونشان ایستادگی میکنند و حتی نام شهید روی سنگ مزارشان درج نمیشود.
این کتاب به قلم گیرای محمدرضا حدادپور، نگاه امنیت اسلامی را مطرح میکند، به شیوهی ماهرانهای که خواننده را بی وقفه به دنبال سطر سطر کتاب میکشاند.
هنوز مات و مبهوت واژگان کتاب هستم و با یک دنیا سردرگمی دست و پنجه نرم میکنم.
بی شک هر کجا که باشیم، حوزه یا دانشگاه، این خودمان هستیم که باید به سوی خودشناسی و آنچه که میخواهیم بهدست بیاوریم قدمبرداریم، نه اینکه بنشینیم تا حوزه و دانشگاه بار علمی و معنویت را در ذهن ما تزریق کنند و با کولهباری از معنویت فارغالتحصیل بشویم.
هرزمان که بفهمیم هنوز چیزی در دست نداریم نقطهی شروع موفقیتها خواهد بود.
به قلم: سیده مهتا میراحمدی
پ ن: عکس تولیدی است.
نظر از: ریاحی [عضو]
پاسخ از: أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ [عضو]
ممنون عزیزم
فرم در حال بارگذاری ...