دل بزرگ و نحو
چند روز پیش صندوق پیام های کوثرنتم را باز کردم و با یک پیام مواجه شدم، یکبار خواندشم اما کمی برایم مبهم بود، دوباره خواندمش و این بار مهربانی دوستی لبخندی روی لبهایم آورد، او با دلسوزی تمام، برای دوست نابینایش صوت تمرین های یک درس را می خواست، جوابش را دادم و با شرمندگی گفتم:«« نه عزیزم فعلا پی دی افش را هم ندارم صوت تمرین ها هم که اصلا گیر نمی آید.»»
درون ذهنم پر از سوال بود و اما به حال آن دختر غبطه می خودم.
آن دختر چه سعادت بزرگی داشته که وارد حوزه شده ، گاهی داشتن یک دل بزرگ، راه های موفقیت را برای ما اسان می کند و خودش سرآغاز یک پیروزی می شود.
آن دختر با وجود نابینایی اش پا به پای ما درس می خواند و برای کسب علم تلاش می کند.
به خودم آمدم و نور امید را در دلم احساس کردم. گاهی خدا ترجیح می دهد با چیز هایی که سرمان با آنها مشغول است امید را در دلمان بگنجاند. اما امروز تمام سعیم را کردم و جواب تمرین های ان درس را پیدا کردم، خدا کند که به درد آن دختر بخورد و دلش را شادکند.
.
فرم در حال بارگذاری ...