سنگینتر از سنگین
یالطیف
آنقدر برای ساختن یک وبلاگ ساده دور سر خودم چرخیدهام که الان تنها کاری که میتوانم بکنم غُر زدن است.
عزیزی بود که میگفت ما آنقدر در مومن کردن بچههایمان عجله میکنیم که همه چیز خراب میشود و نتیجه عکس از آب در میآید. نمیگذاریم بچهمان بزرگ شود، کمی با مسائل و مشکلات دست و پنجه نرم کند، مفهوم دعا را بفهمد، دربارهی همسایه و مردمداری احساس نیاز کند، از دوستی و دوستداشتن سردرآورد تا بفهمد معنای آیههای لبریز از مفهوم قرآن را تا با پوست و گوشتش درک کند حکمتهای نجالبلاغه را. همه را همان اول کار سرریز میکنیم توی روحاش و وقتی بزرگتر شد آنقدر همه چیز برایش پیشپا افتاده و ساده و تکراری میآید که همهی آن آیهها و حکمتها و سخنانی که میتواند صدها زندگی را از منجلاب نجات دهد، با فرزند ما هیچ کاری نمیکند.
حالا شده داستان این کوثربلاگ جان که آنقدر یکدفعه هیجانزده شدهایم و خواستهایم کامل و بینقص عمل کنیم که هر آنچه از تمام سرویسهای وبلاگی جالب و کاربردی دیدهایم چپاندهایم این تو در حالی که الان اصلا وقتش نیست. بنده به عنوان یک طلبه نوپا که تازه میخواهم یک وبلاگ بسازم، ترجیحم کلی امکانات متفاوت نیست که با آن وبلاگی در حد و اندازههای یک سایت درآورم. من مهمترین نکته برایم کاربری ساده است که با چند کلیک و دو خط آموزش بتوانم وبلاگم را بسازم. با این دور سر خود چرخاندن من فقط اعتماد به نفسم را از بین میبرید و حالم را میگیرید و میروم و عطای وبلاگ را به لقایش میبخشم.
این هزارتویی که وجود دارد، این از کوثربلاگ به کوثر نت و از این به آن چرخاندن لقمه دور سر است و بیهویت کردن کوثربلاگ.
لطفا سادهتر باشید
ب
نظر از: عین. کاف [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
سلام! طلا بگیرن اون قلم و کیبرد رو!