#همنوا_با_ابوحمزه. از مجازستان تا عشق آباد.
مجازستان ارتباطش هم واسطه دارد،تلفن عزيز و يا شايد لپ تاپ گرامي. گاهي همراهي ميكنند و به مقصود ميرسي و گاهي باتري ويا نت رو به پايان ميرود و تو را ترك ميكنند. براي اينكه زودتر برگردانيشان چه ناز ها بايد كشيد. به همين سادگي ساعات زيادي را محترمانه سركار رفتي و وقت گرانبها را به متاعي اندك فروختي.ظريفي ميگفت:حكايت ما با اين فضاي مجازي همانند بيماراني است كه به سرم وصلشان كرده اند.هرجا كه ميروند آن را به دنبال خود ميكشانند، لحظه اي آرامش ندارند و مشوش اند. فكرها مشغول ذكري مدام و بيهوده است. همراهي كه از رگ گردن قريب تر را فراموش كردند،تا باشد و ارتباطشان را اصلاح كند. اما در آبادي دل آشناي قريبيست كه بي هيچ شرط و واسطه اي حاضر ميشودو پاسخ ميدهد.كافيست بخوانيمش تا اجابت كندو آرامش را به دلها پاگشا نمايد.آري خداي جان فكر و ذكرمان را فرا ميگيرد.ساعات و زمان با او ارزشي غير قابل شمارش دارد و تماماً منفعت است. وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتي، و سپاس خداي را كه هرگاه خواهم براي رفع حاجتم صدايش كنم، وَاَخْلوُ بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفيـع فَيَقْضي لي حاجَتي، و هرجا كه خواهم براي رازونياز با او بيپرده خلوت كنم و او حاجتم را برآورد،
فرم در حال بارگذاری ...