همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • « داستان کوتاه « نذر کربلا »
  • لیست عاشقی »

یاد خدا

ارسال شده در 5ام شهریور, 1402 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س) در دل نوشتـــه

#به_قلم_خودم

#شیطان

#انسان

#هشدار

شخصی تصمیم گرفت که به سمت خدا برود، شب ها نمازِ شب می‌خواند، نمازهای یومیه را هم به همراه نوافل در اول وقت می‌خواند، روزی حداقل 50 آیه از قرآن را تلاوت می‌کرد…

 

گذشت و گذشت و او همچنان روز و شب مشغول عبادت بود. اما هرچقدر که بیشتر عبادت می‌کرد زندگی او بیشتر سخت می‌شد. گاهی روزها از شدت فقر و نداری دچار ضعف شدید می‌شد، اما حتی تکه ای نان خشک نمی یافت تا گرسنگی خود را برطرف کند. تا این‌که یک شب که بدخواب شده بود، برای نماز صبح خواب ماند. اما هنوز ظهر نشده بود که غذایی خوشمزه روزی خود و خانواده اش شد. در حدی خوشحال شد که غم نماز صبحی که نخوانده بود از یادش رفت. روزها و شب ها گذشتن.

 

این شخص هر وقت گناهی مرتکب می‌شد به عینه می‌دید که مردم بیشتر او را اکرام می‌کنند و زندگی او فراخ تر و قشنگ تر می‌شد، سفره خانواده اش پر از طعام رنگارنگ می‌شد که هر چقدر می‌خورد باز دوست داشت بخورد چون خوشمزه بود. به هر حال هر وقت که گناه می‌کرد، خوابش راحت بود، جیبش پر از پول می‌شد، در نزد مردم بیشتر دوست داشتنی و محبوب بود.

 

اما هر وقت گناهان را ترک می‌کرد، روزیش تنگ می‌شد، کمتر کسی احوالش را می‌پرسید، از شدت فقر و نداری رنگ رخسارش زرد می‌شد اما کسی جویای حالش نمی‌شد …

 

این شخص برایش خیلی عجیب بود! در دلش با خدای خود نجوایی کرد. گفت: خدایا مگر خودت نگفتی یک قدم به سمتم بیایی من ده قدم به سمتت می‌آیم! پس چرا من هر بار که گناهانم را ترک می‌کنم زندگی را بر من سخت میکنی به گونه ای که از فشار غم و غصه‌ی زیاد مچاله می‌شوم! اما هر بار که شروع به گناه می‌کنم زندگی به من لبخند می‌زند، دوستانم مرا یاد می‌کنند روزیم فراخ می‌شود. خدایا چرا این‌گونه است!؟

 

ندایی در دلش گفت: ای بنده‌ی من! هر بار که عبادتم کردی، هر نیمه شب که به شوق گفتگو با من از خواب ناز خود گذشتی، من برای تو روزی فراوان و شادی ها کنار گذاشتم که عطایت کنم. اما شیطان که دشمنِ قسم خورده‌ی توست با مأمورینش جلوی روزی و شادی های تو را می‌گرفت که به دستت نرسد و در سختی قرار بگیری تا مرا رها کنی. هر بار که گناه می‌کردی شیطان خوشحال می‌شد به پاس خدمتی که به او کرده ای به مأمورینش می‌گفت : فلان روزیش را به او برگردانید تا خوش باشد. هرچقدر که بیشتر گناه میکردی، بیشتر آن رزق و روزی هایی که من به تو بخشیده بودم و او به خاطر دشمنی با تو آن ها را حبس کرده بود، به تو برمی‌گرداند. ای بنده‌ی من! شیطان با این شادی ها و خوشی هایی که از تو حبس کرده بود و هر بار که تو گناه انجام میدادی به تو برمی‌گرداند میخواست که بنده‌ی او بشوی و مرا رها کنی

 

آن شخص گفت: خدایا از شیطان به تو پناه می‌آورم پناهم بده! خدایا تو را قسم میدهم به حق محمد و آل محمد اجازه نده که رزق و روزی و شادی و خیر و برکتی که حاصل عبادت توست شیطان و مأمورینش از من حبس کنند و زندگی مرا سخت کنند تا به سمتشان بروم و گمراه شوم. 🤲 خدایا من بنده‌ی ضعیف و ناتوان توام که دوست دارم عبادتت کنم اگر یاریم نکنی و جلوی شیطان و مأمورینش را نگیری از گمراهان خواهم شد 🥺 خدایا تو را به بزرگی و جلالت قسم یاریم کن🤲

 

ندا آمد: ای بنده‌ی من! هرگاه مرا بخوانی من با همه توانم از تو محافظت می‌کنم که غم ها و سختی ها را از تو دور سازم. نگران نباش با یاد من آسوده خواهی بود، پس از این پس مراقب باش که شیطان و مأمورینش در تلاش خواهند بود که تو را با غم و غصه ها و سختی ها مچاله کنند تا مرا یاد نکنی. مراقب باش و از یاد من غافل نشو که از این پس با هر عبادتی که کنی زندگی تو فراخ تر و شادی هایت بیشتر خواهد شد.

 

خدایا مرا با یاد خودت به شادی و خوشبختی و نیک نامی برسان. الهی آمین 🤲

 

 

شیطان، گناه، خدا، شادی


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس