وارد ميوه فروشي شدم. چند سيب و خيار و… را داخل كيسه اي ريختم. رد نگاه متعجب بانوان ديگري را كه در مغازه بودند، پشت سرم حس كردم. شايد ته دلشان براي من غصه هم ميخوردند. (حق با آنها بود، اگر نگاهي به كيسه هاي پر و پيمانشان ميكردي،دلت برايم ميسوخت).… بیشتر »