شهر قريب است و غريب. خانه ها تنگ، بالا بلند، نزديك و فشرده به هم، كوچه ها از سرو قامتان بلند با قلبهاي سنگي پرشده، روزنه هاي نورپنجره هاي كنار هم گاه روشن و گاه تاريك،قلبها به هم راه ندارند و سلولها انفرادي اند. آنقدر پيچيده درهم اند كه خورشيد را نمي… بیشتر »