همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • « دورهمی به بهانه رفتن برق
  • زمزمه های بارانی »

آیینه بندی دل

ارسال شده در 22ام اردیبهشت, 1396 توسط حيدري در روایت‌های دخترانه
آیینه بندی دل

زمانی که قرار است از یک نفر که او را خیلی دوست داری سخن بگویی، سعی می کنی دلت را از زنگار افکار دیگر خوب بشویی، دلت را خوب صیقل بدهی و شروع کنی. این روزها می خواهم دلم را آیینه بندی کنم اما این آیینه تنها تصویر یک نفر را باید نشان دهد، در دل به غیر از یاد دوست نگنجد هرگز، حضرت ارباب کوچه ها و خیابان های شهر برای شما چراغانی شده است. حضرت ارباب گل های نرگسی در دست منتظرانت خودنمایی می کنند، گوشه قلبم مادران شهدای مدافع حرم را به تصویر می کشد که با قلبی که با نام شما آیینه بندی شده، انتظارتان را نفس می کشند، نفسهایشان غربت شما را برایم تداعی می کند، آن طرف تر در کنج تنهایی ذهنم پدر شهیدی است که دستهای پینه بسته اش حکایت از سختی دوری شما را دارد، روحانی مسجد محله مان می گفت احیاء گرفتن برای شما زمان ظهورتان را نزدیک می کند، دیشب در مسجد برای شما احیاء گرفتیم، زمانی که وارد مسجد شدم همه آمده بودند از کودک شیرخوار تا انسان هایی که سنشان گواهی می داد که سالهای بسیاری را بدون شما سپری کردند، دلم آشوب می شد، به نرگس خواهرم گفتم پیری سخت است و ادامه حرفم را در دلم نگه داشتم، بله حضرت ارباب پیر شدن بدون این که سال های عمرت را بدون مولا و اربابت طی کنی سخت است، این که روزهای جوانی تو بدون حضرت ارباب باشد سخت است. اما احیاء، باید زنده شود قلب زنگار گرفته از هجوم این جهان مادی، باز به قلبم برگشتم با خودم گفتم که باید اول آیینه شوی و بعد احیاء، گاهی قلب هایمان چند آیینه ای می شود، باید مراقب باشم که در این فصل سرد نبودن شما احیاء شوم که اگر این وجود زنگار گرفته را تمیز نکنم دوری شما بیشتر طول می کشد. یا ابالغوث ادرکنی. یا علی

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(0)
4 ستاره:
 
(1)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
4.0 stars
(4.0)

نظر از: جهانبخشی [بازدید کننده]

جهانبخشی
4 stars

سلام علیکم
اگر چند آئینه ای، رو بروی هم باشند و با زدودن زنگارها، بشود ؛ از جنس به هر کجا که رو کنم روی خدا همان سوست ، فبها المراد .
اما اگر چندآئینه پشت به هم باشند و در هر کدام چیزی نمایان باشد از جنس دورویی ، ثنویت ، تثلیث ، … پناه می برم به خدای حی سرمد
قلمتون نویسا
رواقتون پررونق

1396/02/26 @ 08:35


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس