داغ بي تسلي
روح خدا آسمانی شد.
حسرت این که در هوایی که شما بوده اید و نفس کشیده اید
نبوده ام، هنوز در دلم هست.سی و هشت روز بعد از رفتنتان پا به دنیا گذاشتم.آشنایی مان از آنجایی شروع شد که تصویر شما سر در مکان ها بود و از مادرم میپرسیدم این تصویر چه کسی است؟مادر پاسخم را دادند.
گذشت تا رسید به زمان مدرسه و کلاس اول که با ذوق و شوق کتاب فارسی را باز کردم، تصویر زیبایی از شما نقش بسته بود و زیر تصویرتان نوشته ای بود که نتوانستم بخوانم.با سواد که شدم مشتاقانه به سراغش رفتم.
فرموده بودید:"امید من به شما دبستانی هاست".چقدر احساس خوبی داشتم که شما به ما امید بستید. همان زمانی که دخترم دوباره
تصویر را نشانم داد، برق شادی را در چشمانش دیدم. هنوز این جمله شما به دبستانی ها امید میبخشد.
روز رحلت و وصل شما به محبوب برایم سنگین است غمگینانه در فراقتان اشک میریزم وخواهم ریخت.
محبت شما به دلها نشسته و محو شدنی نیست،حتی برای منی که شما را ندیده بودم،
بعد از گذشت سی سال از نبودتان داغدارم.
خوب پدری کردید و رفتید.پدر جان دعایتان را از این ملت دریغ نکنید.
دلمان گرم است به رهبرمان که به یادگار گذاشته اید.
و چه میراثی گرانبهاتر از ایشان.
وما هنوز انتظار فرج از نیمه خرداد کشیم.
فرم در حال بارگذاری ...