بسم الله منزل یکی از دوستانم دعوت بودم، هوا نسبتاً گرم بود، سمیرا دختر ۷ساله دوستم متوجه شد که گرمم شده، رفت تا پرده کرکرهای را کنار بزند و پنجره را باز کند. با سومین کشش پرده گیر کرد، هر قدر تلاش کرد، پرده جمع نمیشد. به پرده که نگاه کردم، یک قسمت از… بیشتر »
کلید واژه: "#به قلم خودم"
باد، هربار با خود ارمغانی میآورد.ابرهایی، که نوید باران رامیدهند. عطر گیسوان دخترکی، که موهایش به دستان باد گره خورده بوده است. گاهی خودش را میاندازد زیر دامن پفی زنی خسته از کار و او را به کودکیهایش پرتاب میکند. قاصدکهایی که روی دامن دشت چرخ… بیشتر »
روح خدا آسمانی شد. حسرت این که در هوایی که شما بوده اید و نفس کشیده اید نبوده ام، هنوز در دلم هست.سی و هشت روز بعد از رفتنتان پا به دنیا گذاشتم.آشنایی مان از آنجایی شروع شد که تصویر شما سر در مکان ها بود و از مادرم میپرسیدم این تصویر چه کسی است؟مادر… بیشتر »