موضوع: "فراخوان بازآفرینی محتوای دینی"
شب فرشته باران
#به_قلم_خودم
دوباره آفتاب غروب کرد و شبی دیگر آغاز شد.
روزه داران افطار کردند. بعضی شب زنده دارند و برخی خفته اند.انگار خبرهایی است، ولوله در آسمان و در زمین برای
شبی که نامی متفاوت دارد.آری شب قدر برتر از هزار ماه است.
فرصتی که برای شناخت قد و قدرمان نزد محبوب جان قرار دادند.
کوتاهی وبلندی قدمان در دنیا اهمیتی ندارد.مهمتر است
اینکه چه قدردر برابر طاعتش قد روحمان بلند و ملکوتی است؟چه اندازه عمل نیکمان سنگینی میکند؟
بسته به اینکه چقدر معرفت داریم. تا خود نمایی کنیم و بگوییم ما هم بنده ایم.
اگر غافل باشیم این شب هم مانند تمام شبهایی است، که در بالین به صبح رساندیم و به روزمرگی و تکرار رسیدیم.مثل کودکانی بی خبر از همه جا به کار خود مشغولیم.
بخواهیم یا نخواهیم، دراین شبها تقدیر برای همه رقم میخورد.
درست اما اینجا میتوان ره صد ساله را یک شبه طی کرد اگر بخواهند.
چه ضمانتی ست امشبی را که زنده ام به صبح فردا برسانم.خوش خیالتر که باشم شب قدر سال آینده را درک کنم.
قد و قدرمان را بالا ببریم، شاید ما را خریدند و ما هم اهل آسمان شدیم با دوبالی که ما را از زمین میکند.
بالا که رسیدیم، زمین کوچک و دنیا پست و نادیدنیست.
بالا نشین و جاودان میشویم. و فرش زیر پایمان بال فرشتگانند. اینجاست که به اشرافیت مخلوقات میرسیم.
((سوره القدر
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ [3] شب قدر بهتر از هزار ماه است. (3)))
مجازستان ارتباطش هم واسطه دارد،تلفن عزيز و يا شايد لپ تاپ گرامي. گاهي همراهي ميكنند و به مقصود ميرسي و گاهي باتري ويا نت رو به پايان ميرود و تو را ترك ميكنند. براي اينكه زودتر برگردانيشان چه ناز ها بايد كشيد. به همين سادگي ساعات زيادي را محترمانه سركار رفتي و وقت گرانبها را به متاعي اندك فروختي.ظريفي ميگفت:حكايت ما با اين فضاي مجازي همانند بيماراني است كه به سرم وصلشان كرده اند.هرجا كه ميروند آن را به دنبال خود ميكشانند، لحظه اي آرامش ندارند و مشوش اند. فكرها مشغول ذكري مدام و بيهوده است. همراهي كه از رگ گردن قريب تر را فراموش كردند،تا باشد و ارتباطشان را اصلاح كند. اما در آبادي دل آشناي قريبيست كه بي هيچ شرط و واسطه اي حاضر ميشودو پاسخ ميدهد.كافيست بخوانيمش تا اجابت كندو آرامش را به دلها پاگشا نمايد.آري خداي جان فكر و ذكرمان را فرا ميگيرد.ساعات و زمان با او ارزشي غير قابل شمارش دارد و تماماً منفعت است. وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتي، و سپاس خداي را كه هرگاه خواهم براي رفع حاجتم صدايش كنم، وَاَخْلوُ بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي بِغَيْرِ شَفيـع فَيَقْضي لي حاجَتي، و هرجا كه خواهم براي رازونياز با او بيپرده خلوت كنم و او حاجتم را برآورد،
… فآما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ماتشابه منه ابتغاء تاویله…
خودش را آتئیست معرفی میکرد. گیر داده بود که آخر این چه دین و مسلکی است که شماها دارید؟! پر است از عیب و ایراد! و چند شبهه کنار هم چیده بود و هر چه از دهانش در می آمد نثار اسلام و مسلمانان میکرد. آنقدری که تمام جنایات تروریستی عالم را به مسلمانان نسبت داده، به چند زبان زنده ی دنیا، طی یک عکسنوشته، با مردم آسیب دیده از حوادث تروریستی، که مسلمانان باعث و بانیش بودند؛ ابراز همدردی کرده بود!
باهاش وارد بحث شدم البته خیلی با احتیاط و مودبانه، مبادا ازم آتو بگیرد و برای دینمان بد شود.ولی بحث کردن بی فایده بود! از هر دری وارد میشدم که شبهه ای رفع و حقانیت اسلام ثابت میشد، شبهه ی دیگری را فتح باب میکرد. گمان کنم خودش هم خوب میدانست استدلال هایش، استدلال نبود و مغلطه بود با این حال گوشی برای شنیدن حرف حق نداشت. ناامید شدم. بلاکش کردم و خودم، و اعصابم را هم راحت! جایی که گوشی برای شنیدن حرف حساب نیست؛ استدلال کردن و منطقی حرف زدن به جان طرف، یاسین به گوش خر خواندن است و ظاهرا سکوت، منطقی ترین جوابی است که میتوان به آدمهای مریض القلب بی منطق داد. فقط کاش خود این جناب آتئیست میدانست توصیف رفتار و شخصیت او در قرآن آمده، آنجا که خداوند در سوره ی آل عمران، آیه 3 میفرماید :” … پس گروهی که در دلهاشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تاویل کردن آن، فتنه گری پدید آرند…”
در این دنیای کوچک پر از هیاهو که هیچ انسانی را رها نمیکند و بعضی اوقات غم و اندوهش راه نفس را در گلو میبندد تنها ارزشی که او را استوار میکند تا زنده بماند و باز هم زندگی کند نفس کشیدن با مجرایی است که نور مقدس لایزال به آن نزدیک است.
“نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻢ ."(ق/۱6)
زنده بودن با زندگی فرق دارد تمام انهایی که بی تفاوت فقط روز میگذرانند و یا اینکه درگیر با دیگران و پیچیده در خود هستند به نوعی فقط نفس میکشند و خودشان را گول میزنند زندگی یعنی تو هرروز و با نشاط اماده باشی انچه را خداوند برایت قرار داده با اغوش باز بپذیری
روزی سفره رنگین و روزی حتی پول کرایه را نداشته باشی همه اینها در کنار هم زیباست هیچ وقت نشده که حسرت بخورم چون فکر میکنم اگر همیشه در رفاه بودم شاید هیچگاه اینی که هستم نمیشدم و غرق در زندگی بودم زندگی من پشتوانه دارد پشتوانه ای به بزرگی و قدرت خدا حتی زمانی که به ظاهر جیب ها مان خالیست اما سفره و روزیمان خالی نبوده
با همه وجود زندگی میکنم و به خانواده امید میدهم چون خودش گفت :(لإن شکرتم لازیدنکم ) و من پاسخ میدهم (الحمدلله علی کل نعمه)
به قلم: بهاره شیرخانی
چند روز پیش که درباره معنای زندگی فکر می کردم خیلی برایم سوال شد که واقعا معنای زندگی من چیست؟
شاید دراوج جوانی معنای زندگی برایم خوشحالی و خوش گذرانی بود اما حالا دیگر به خوشحالی فکر نمی کنم به این فکر می کنم که برای خودم و خانواده ام
و کشورم مفید باشم، وقتی بین رشته دانشگاهی مورد علاقه ام و حوزه و طلبه شدن یکی را انتخاب کردم معنای زندگی ام به شدت تغییر کرد، یک دفعه با یک خواستگار طلبه و دفترچه ثبت نام حوزه خواهران مواجه شدم، نشستم و دو دو تا چهار تا کردم و بیخیال دانشگاه و رشته مورد علاقه ام شدم و حوزه را انتخاب کردم و تصمیم گرفتم طلبه شوم.
حالا معنای زندگی برای من به گونه ایست که احساس مسوولیت می کنم درباره احکامی که آموختم، از احکام وضو و نماز گرفته تا سخت ترین هایش مثل حج و … تصمیم گرفتم از هم سن و سال های خودم شروع کنم.
وارد گروه دوستانه ی دوستان دبیرستانم شدم و با دخترها کلی گپ زدم و بالاخره فهمیدند که من طلبه شدم، وقتی دوستانم فهمیدند که طلبه شدم انبوه سوالات احکام بود که به سراغ من می آمد، یکی می پرسید:(( موقع وضو گرفتن باید چند بار آب روی صورتم بریزم ؟ یا یکی دیگر می گفت من روزه قضا دارم چیکار باید کنم؟ )) و سوالاتی شبیه به این.
من هم برای اینکه خودم و جایگاهم را پیششان حفظ کنم با آرامش کتابم را کنارم می گذاشتم و جواب سوالاتشان را به نحو صحیح می دادم. این کار هم برای خودم، یک مباحثه ای بود و هم یک تجربه و یک کار خیر.
خب بالاخره ما جوان ها هم باید از یک جایی شروع کنیم تا تجربه اش را هم به دست بیاوریم نقطه شروع کار و اشتیاق من به آموختن احکام به دوستانم حدیثی بود که از پیامبر اکرم خوانده بودم این حدیث معنای زندگی مرا تغییر داد.
.پیامبر اکرم (ص) : هرکس یک مساله شرعی از احادیث ما پیرامون حلال و حرام و مسائل دینی اش را بیاموزد خدای تعالی هزار گناه او را بیامرزد و شهری از طلا به وسعت دنیا برایش در بهشت بنا کند و به عدد هر موئی که در بدنش قرار دارد برایش حج مقبول می نویسند. بحارالانوار جلد 1 صفحه 214
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و پس از آن زمين را بگسترد، نازعات (30)
فردا روز تولد زمین است تولدی که سالش مشخص نیست زمین تنها افریده ای است که دوباره متولد میشود و ما منتظر تولد دوباره ایم غم گرفته ایم بیقراریم تا که برسد زمانش …………
ایا ما هستیم و طعم شیرین تولد دوباره را میچشیم
قلب زمین در تپش است و هر چه به تولد نزدیک میشود اضطرابش بیشتر میشود ما چقدر مهیای این تولدیم……
احیای دحو الارض برابر با هفتاد سال عبادت است
تلاش کنیم روح و جانمان را احیا کنیم
به قلم: بهاره شیرخانی
این روز ها همه خود را به اب و اتش می زنند که رزق و روزی مادیشان را دو برابر کنند و یک شبه هزاران پله را با یک قدم بزرگ بردارند اما دیگر کسی به فکر رزق معنوی خود و خانواده اش نیست، قدیم پدر و مادر بسیار سعی می کردند که فرزندانشان تربیت معنوی درستی داشته باشند، اما حالا مد و تیپ و شکل ظاهری فزرندان بیشتر برای پدر مادرها اهمیت دارد.
برای اینکه هم خودمان و هم فرزندانمان رزق معنوی پیدا کنند می توانیم آیات 18 تا 24 حشر را روزانه بخوانیم تا فرزندانمان هم از ما بیاموزند و به فرزندانشان یاد بدهند. و چرخه ای برای رزق معنوی خانوادمان باشیم.
آیات 18 تا 24 سوره حشر: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ 18. وَ لا تَکُونُوا کَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ19. لا يَسْتَوي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ20. لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَکَّرُونَ21. هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ22. هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِکُونَ23. هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْني يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ24.
✍️سیده مهتا میراحمدی
وَ كُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لـا تُسرِفُوا…)[1] اَعراف/31
چشمانم را برای دقایقی بستم و خودم را کنار دیگ مربای آلبالو رساندم . مامان پس کی این شربت آماده میشه؟
یه خورده مهلت بده چشم بهت میدم باید سرد بشه. چقدر این لحظات دوران کودکی برایم دلنیشن بود. اما دیگر این لذت هارا فقط و فقط شیشه شربت آلبالو ارسالی از طرف مادر برایم پر می کند….
کوتاه نوشت:به قلم سیده مهتا میراحمدی