همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • « زمزمه های بارانی
  • مادر غرق شده »

کارآگاه بازی یک شبه‌نویسنده

ارسال شده در 17ام اردیبهشت, 1396 توسط روشنک بنت سینا در تجربه زیسته

نه که بگویم نویسنده‌ام، ولی خط‌خطی‌های دارم و کلاس می‌روم. شاید تق‌ی به توقی خورد و نویسنده هم شدیم. موضوع داستانم برای استاد خیلی جالب بود. به خصوص اینکه استاد بهم گفت:«آدم وسوسه میشه این داستان رو بنویسه». طبق معمولِ صفر کیلومترها در شخصیت‌پردازی مشکل داشتم و عجله‌ام برای اتمام داستان بر استاد نکته‌سنج پوشیده نماند.

مکان داستان‌م دروازه‌کازرون (شیراز) بود و پل هوایی‌اش.
امروز به این نتیجه رسیدم که مثل کارآگاهان باید در این صحنه حضور پیدا کنم. از همه جزئیات عکس بگیرم و به همه آدم‌ها به عنوان یک مجرم نگاه کنم، همه تحرکات، مکالمه‌ها و صداها برایم مهم باشند و آنها را ضبط و ثبت کنم تا بعد بتوانم به تصویر بکشم‌‌شان. کاش پالتوی کرمی رنگ بلندِ تا زانو، یک کلاه لبه دار و یک عینک دودی هم داشتم.

به اتفاق دخترخاله برای انجام کاری که از قضا تهیه چند عکس گزارشی بود، از دروازه‌کازرون رد شدم. دقیقا کنار پل هوایی بودم. همان پل ماجرا ساز داستان‌م. گوشی‌ام را درآوردم و چند عکس از قسمت‌های مختلف گرفتم. از میوه‌فروشی‌ها، سبزی‌فروشی‌ها، ماهی فروشی‌ها و…

تا قبل از امروز که داستان‌م را می‌نوشتم، آنچه که در داستان‌م جریان و حیات داشت، فقط یک پیرزن بود،یک پل هوایی، چند مغازه و چند دست فروشی. که از نظر یک خواننده‌ی دروازه کازرون ندیده، مکان مثل یک ده‌کوره سوت و کور به نظر می‌رسید.

ولی امروز که در صحنه وقوع داستان قرار گرفتم، دیدم دروازه‌کازرون بسیار شلوغ، پر رفت‌و‌آمد و پر هیاهو است. صدای ساطوری که بر کمر یک مرغ و شاید بناگوش یک ماهی پایین می‌آمد، صدای موتور، احوال‌پرسی‌ها، خداحافظی‌ها و صدای چانه‌زنی‌های مشتری‌ها را هم می‌شنیدم. چیزی که تا الان نمی‌شنیدم. موتورهای پارک شده به چشم‌م می‌آمد چیزی به تعداد بیست دستگاه. ماهی فروش‌ها را می‌دیدم که چکمه‌های سفید پوشیده‌اند با تی‌شرت‌های آستین کوتاه‌، کف دو دست‌شان را محکم به هم می‌کوبند و با صدای کلفت داد می‌زدند «ماهی کیلو ده تومن، ماهی ده تومن».
حتی مأموری که منتظر بود ماشین‌های پارک شده را در صورت عدم حرکت، جریمه کند را هم می‌دیدم. در حالی که هر روز از این مسیر می‌گذشتم و همه چیز جلوی چشم‌م بود اما هر موقع دست به قلم می‌شدم، هیچ کدام را به خاطر نداشتم و ذهنم خالی بود.
عکس برداری از مجرمان و شاید قهرمان و بلکه افراد خاکستری داستان کوتاهم، بدون حاشیه نبود. یکی از فروشنده‌های ماهی جلوی مغازه‌اش ایستاده بود و به خیال‌ش در کادر دوربین هم افتاده بود. برای اینکه یقین کند در عکس افتاده، صدایم زد که از او هم عکس بگیرم، من هم یک عکس ازش گرفتم.
حتما برایش سوال بود که من این عکس را با چه نیتی و برای چه کاری می‌خواهم؟ خوب که نپرسید.

به نظر من یک نویسنده باید مدتی را در فضای داستان‌ش چادر بزند. هر روز روی یک چهارپایه بیرون چادر بنشیند. پایش را روی پایش بگذارد. سیگاری را بین انگشت اشاره و انگشت میانی‌اش به آغوش بکشد. هر از گاهی یک پُکی بزند. دودش را به دست باد بسپارد و نظاره گر رفت‌و‌آمد آدم‌های اطرافش باشد و شب‌ها قصه‌های آنها را بنویسد.

روشنک بنت سینا


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس