مادر غرق شده
مادر تمام حواسش به گوشی اش است و اصلا متوجه گذر زمان نیست . با اینکه هیاهوی بچه ها سالن را پر کرده و صدا به صدا نمی رسد ولی دیلینگ،دیلینگ تلفن همراهش مرتب به گوش می رسد . به صندلی اش لم داده و انگشتانش دایم روی صفحه ی گوشی جا بجا می شود . احساس می کنم چشمان من به جای او درد گرفته از بس خیره به گوشی اش مانده . آنقدر غرق در نوشتن و چت کردن است که متوجه نمی شود دخترش از کلاس بیرون آمده و پی بازیگوشی خودش است. دخترک برای خودش این طرف و آن طرف می رود که یکی از مربیان به مادر خبر می دهدفرزندتان از کلاس بیرون رفته . با صورتی برافروخته و ابروهایی در هم کشیده به دنبال دخترک می رود . دستان کوچکش را محکم گرفته و به کلاس برمی گرداند و خودش دم در می ایستد و دوباره در دنیای چت غرق می شود.
فرم در حال بارگذاری ...