هر بار که در کمدم را میبندم تکهای لای در باقی میماند. انگار لباسها هم احساس دارند و با احساست بازی میکنند. اینبار که جا ماند لای در، دلم هری ریخت. در را باز کرده، نازش کردم و بوییدم. بوی عطرحرم هنوز در تار و پودش باقی بود. دلم میخواست بنشینم و… بیشتر »