اسب رام زندگی
روزها همچنان میگذرند، مانند اسبی که در حال تاختن است.
اسبی که چموش و تیزپا است و صاحبش را میشناسد اما آنقدر بیرحم است که رم میکند و صاحبش را بر زمین میکوبد…
این انسان است که افسار اسبش باید در دستانش باشد.
اگر از لحظه لحظه عمرش نهایت استفاده را ببرد این اسب چموش را رام خود کرده است و در مسابقه زندگی از همه رقیبان جلو میافتد و بعدها حسرت تلف شدن عمرش را نمیخورد.
بدا به حال آنکس که نتواند این اسب چموش را رام خود نماید، عمرش سپری گردیده است، دستانش خالی خالی است.
به عقب مینگرد و افسوس میخورد.
ای کاش جوانیام با تلاش و کوشش سپری میشد.
ای کاش لحظات عمرم را با بطالت صرف خوشگذرانی نمیکردم…
افسوس دیگر، کارساز نخواهد بود، عمر به پایان گشته و آنهمه وقت هدر رفته ، باز نمیگردد…
از این لحظه، اسب زندگیمان را رام خود کنیم و نگذاریم بر زمینمان زند.
به قلم:#زهرا_یوسفوند
نظر از: یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ [عضو]
سلام علیکم..
رام کردنش یه خورده قلق میخواد..
باید قلقشون دستمون بیاد
پاسخ از: نردبانی تا بهشت [عضو]
ممنون از لطفت عزیزم
فرم در حال بارگذاری ...