برداشتی آزاد با چاشنی طنز
میگویند روزی شخصی که بکل، منکر وجود خدا بود؛ از پیر عارفی پرسید: « چرا خدایی که وجود ندارد میپرستی و خودت را پاسوز بهشت و جهنم نسیه ای کرده ای که هیچ کس ندیده؟! خوش باش، زندگی کن، بخور، بنوش، بخواب، بخند، چرا خودت را در بند احکام و اوامری که محدودت میکنند گرفتار میکنی؟! آخر چه کسی مرده و زنده شده و از آن دنیا خبر آورده؟!» عارف گفت: « بله درست است؛ کسی نمرده و زنده نشده که برایم از آن دنیا خبر آورده باشد که بهشتی هست و جهنمی و حسابی و کتابی اما این وسط عقلم یک درصد احتمال میدهد شاید آنها که میگویند خدا هست راست بگویند! بهر حال زندگی از دوحالت خارج نیست:
-یا مرگ پایان زندگی است.
-یا مرگ پایان زندگی نیست و شروع دوباره زندگی اخروی است!
اگر حالت اول صادق باشد که بله، من شاید خودم را محدود کرده ام اما اختلاف من و شما فقط در قدری کمتر، خوردن و کمتر نوشیدن و کمتر خوش بودن و کمتر آزاد بودن و کمتر از لذات دنیا بهره بردن است؛ چون در نهایت من و شما هر دو خواهیم مرد و خاک خواهیم شد و پایان!
اما
اگر حالت دوم، صادق باشد و وعده ی حساب و کتاب و پاداش و عقاب و عمر جاودانه و حیات ابدی، راست باشد؛ در این صورت اختلاف من و شما بی نهایت خواهد بود چون خدای بزرگ در ازای چند روز کمتر لذت و خوشی من، لذت و خوشی ابدی خواهد بخشید و در ازای چند روز بیشتر لذت و خوشی شما، عذاب ابدی خواهد داد! ضمنا چه کسی گفته من نمیخورم و نمینوشم و لذت نمیبرم و ناخوشم؟! من میخورم ولی از پاکترین خوراک ها، مینوشم، از پاکترین نوشیدنی ها، میپوشم،از محترم ترین لباسها؛ لذت میبرم اما از آنچه حلال و طیب است!»
میگویند بعد از شنیدن پاسخ عارف، آن شخص بی اعتقاد که از سر تعصب حاضر به پذیرش حرف حساب نبود؛ رفت و در افق محو شد تا به حال هم خبری ازش نشده?
پینوشت: این نوشته برداشتی آزاد با چاشنی طنز بوده از مناظره ی شخصی ملحد با اگه اشتباه نکنم امام علی علیه السلام.
میم.ر
نظر از: حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت [عضو]
پاسخ از: مریم [عضو]
واقعا :))
فرم در حال بارگذاری ...
واقعا حرف حساب جواب نداره