بانوی قم
خاک قم با قدوم با برکتت شرافت یافت، همان صبحی که مَرکَب ایستاد و قدم براین خاک گذاشتی. دُرست مثل روز 10 ماه ربیعالثانی که در دامان خاک پیکرت مطهرت آرام یافت. نور وجودت چنان جاذبهای داشت که عُلمای دین، مجاورِ بارگاهت شدند.
مجاوران حریمت هر صبح با خواندن زیارت نامهی مخصوص تو روز را آغاز و متبرک میکنند. بانو تو با همهی امام زادهها فرق داری، در روایت آمده: « مَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنة» این کلامِ بزرگی است.
ای دخترِ ولی خدا، ای خواهرِ ولی خدا، ای عمهی ولی خدا سلام برتو.
دخترِماه، بانوی آب و آینه آرامشِ واقعی همین بغلِ گوشمان توی حرمت، دل و جانمان را از هرچه تشویش دور میکند. خانه خرابی ما عشاقت بانو، به جز وصل و رسیدن به حرمت تسکینی ندارد. در میانهی راه دو حرم خانه دارم، با پای جان کمتر توفیق حضور دارم، با پای دل اما بیشتر. مجاور نیستم اما گاهگاهی مسافِر کوی محبت میشوم.
آخر دلِ مرددم به کدام سو راهی شود؟ عقل میگوید: (با حضور در قطعهای از بهشت، قلبِ برادر را نیز خواهی کشاند به همان سو. مصممتر دل میسپارم.)
تو کریمهای و ما دلبستهی خاندان کرم. کریمه میداند چه میخواهیم ما را بی جواب نمیگذارد. شفاعتمان کن.
فرم در حال بارگذاری ...