همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • « جناب آقاي حجت الاسلام والمسلمين سيد.........
  • كتاب صوتي خانه ي ما »

سفرآخر

ارسال شده در 20ام مرداد, 1397 توسط نردبانی تا بهشت در بدون موضوع

​۱۵ سال پیش در چنین روزهایی، عموی عزیزم قصد سفر به کربلا را داشت.

همه خوشحال و ذوق‌زده بودیم، چون اولین زائر کربلا درخانواده‌ى پدری‌ام عموجان بود.

 این خوشحالی فقط چند روزی مهمان خانه‌مان بود و بعد از آن غم و اندوه جانمان را فرا گرفت.

عموجان راهی سفر شد، انگار می‌دانست آخرين سفر زندگي او است و بازگشتی ندارد.حال و هواي عجيبي داشت.

هفت روز از سفر گذشت.

من و دخترعموهایم با ذوق مشغول تداركات برای استقبال از مسافر کربلا بوديم، افسوس که به استقبال تابوتش رفتیم.

صدای تلفن به گوشم رسید، گوشی را برداشتم، صدای عموی مهربانم بود كه خبر سلامتش و رسیدن به مرز مهران را به ما داد، آن صدای مهربان برای همیشه در گوشم به یادگار ماند.

مرز مهران آن روزها بسيار شلوغ بود. در ميان ازدحام عموجان از زن عمو و اقوامش جدا می‌شود.

پيدايشان نمي‌كند و دلش پر از غصه مي‌شود. جواب بچه ها را زماني كه  جویای حال مادرشان هستند را چگونه بدهد؟! 

نيمه‌ي تابستان بود گرمای سوزاننده مهران مانند تازیانه بر بدن خسته و لب تشنه‌اش فرود آمده بود..

 تشنگی بر او غالب می‌شود از چند نفر جویای آب می‌شود، اما  نه آبی را می‌یابد تا  تشنگیش را برطرف نماید و نه آشنایی تا خبر از سلامت همسرش بگيرد و جانی تازه به وجود خسته و نگرانش ببخشد.

در آن آشفته‌حالی و تشنگی به دعوت حق لبیک می‌گوید.

دیگر قدم در این دنیای پر از شقاوت و پستی نمی‌گذارد و با همان روح پاک و تن خاکی و متبرک به خاک کربلا در چند قدمی حرم عشاق جان به جان آفرین تسلیم مي‌كند.

تا چند روز بعد از فوت عمو هیچ خبری از ایشان نداشتيم. زن عمو به ناچار با کاروان برگشت.

ما نگران و ناراحت بودیم.

پدرم به همراه چند نفر به طرف شهر مهران حرکت کردند تا شاید خبری به دست آورند. 

بعد از جستجو عمو را با لبان خشک و تشنه در سردخانه پیدا می‌کنند،

شب بیست‌ویکم مردادماه چه شب  سرد و بی‌روحی برایمان بود.

همه اقوام در خانه‌ي ما جمع بودند.  دخترعمو التماس می‌کرد اگر كسي از پدرش خبری دارد ، حرفی بزند اما همه‌ي اقوام ساکت بودند، کسی نمی‌توانست خبر مرگ پدرش را به زبان بیاورد.

در آخر به قرآن متوسل شد وقتی قرآن را باز کرد، مو به تنم سیخ شد سوره مومنون آمده بود و سری پنهان و نهان را آشکار کرد.

نیمه‌های شب، بعد از چند روز خستگی در خواب بودم كه با صدای گریه و زاری از خواب بیدار شدم.

شتابان خود را به خانه‌ی عمو رساندم پدرم داخل حياط خانه چمدان به دست سر دخترعمو را به بغل گرفته بود و نوازش می‌کرد.

به دخترعمو می‌گفت: سوغاتی‌های پدر عزیزت را که با عشق تمام آنها را خریده، برايت آوردم.

 جسم عمو كه متبرک به خاک کربلا بود.

 روز 21 مرداد برای همیشه در دل خاک آرام گرفت و ما چشم انتظار دیدار او در دنیای باقی روزگار می‌گذرانیم.

تنها عموی عزیزم ما را با کوله‌باری از خاطرات شیرین تنها گذاشت.

خاطراتی که هیچگاه از ذهنم دور نمی‌شوند و با هربار تداعی، روحم را نوازش می‌دادند.

روحشان شاد.

” أینما تکونوا یدرککم الموت و لو

کنتم فی بروج مشیده”

هرجایی که باشید حتی در حصارها و قلعه های برافراشته، مرگ شما را در برمی‌گیرد.

(آیه مبارکه ۷۸ سوره نساء)

به‌قلم: #زهرا_یوسفوند


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس