شُکر و شکوه
شِکوههای مداممان از ناملایمات زندگی گوش فلک را کر کرده.
دلنگرانی و خستگیها را در بوق و کرنا میکنیم.
نداشتههایمان را با داشتههای دیگران مقایسهمیکنیم.
هرکداممان به نوعی در وجودمان چنین خصلتی را داریم اما بروز آن شدت و ضعف دارد.
شاکر نیستیم. انگار دست خدا برایمان نمک ندارد.
از خستگیها مینالیم، اما شده برای نعمتهایی که خدا به ما داده تا با آن بتوان کاری انجام داد و خسته شدن را چشید، شاکر باشیم؟
دلمان میخواهد، همه چیز بر وفق مرادمان باشد اما همین ناملایماتند که شیرینی ملایمات را به ما میچشانند.
گاهی زبان شاکر است اما عمل و رفتارمان چیز نه!
خدا هم دستمان را خوانده که میگوید:
وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُور
انسان هستیم با توانی محدود که در برابر لطف و نعمات بیکران خدا زبان شکرمان کم میآورد و باز میماند. شاید هم خدا از بس که رحیم است ناز پروردهمان کرده
وهیچ خیال بدی در برابر
بیادبیهایمان در حضورش به ذهن راه نمیدهیم.
پ.ن: و از بندگانم اندكی سپاسگزارند. (۱۳)سبأ
نظر از: طاهره بهرامی [بازدید کننده]
ممنونم از مهر و توجه شما
مستدام باشید و موفق
ممنونم از مهر و توجه شما
مستدام باشید و موفق
فرم در حال بارگذاری ...
با سلام
مطلب شما در طلبه نوشت منتشر گردید
http://talabenevesht.ir/article/view/26538/%D8%B4%D9%8F%DA%A9%D8%B1-%D9%88-%D8%B4%DA%A9%D9%88%D9%87