ندای وجدان
بسم الله
ساعت ۱:۴۵ شب بین خواب و بیداری ، صدایی را در گوشم احساس کردم. فکر کردم، دارم خواب میبینم، اما هر لحظه صدایش آزار دهندهتر شد.
بلند شدم. اولش سعی کردم با گوش پاککن از دستش خلاص شوم. بعد از اولین سعی ناموفقم، ترسیدم اوضاع بدتر شود، پس رهایش کردم و به باتلاق طبیعی گوشم امید بستم.
کمی نگذشت که آرزویی به ذهنم رسید که ای کاش این صدا، البته از نوع طبیعیاش همیشگی باشد و هر زمان که گناهی مرتکب میشوم یا حتی نیتش را میکنم، تلنگری بزند و هوشیارم کند.
اما بعد گفتم:« چه دعای بیهودهای؟! خداوند رحمن که قبلا این کار را به بهترین شکل انجام داده و ندایی به نام وجدان را در درونت قرار داده، فقط باید پیدایش کنی و عملیات فعال سازی را رویش انجام دهی.»
هر زمان که کاری میخواهی انجام دهی و شک داری اشتباه است و دلت ندا میدهد که نـــــــه! آن همان صدایِ زنگِ وجدانت است.
هر زمان که کار خوبی را فراموش میکنی انجام دهی و با تلنگری به خودت میآیی، آن هم ندای وجدانت است. فقط بستگی دارد چه مقدار فعالش کرده باشی و به چه میزان به آن اهمیت بدهی.
و امام سجاد(ع) چه زیبا در دعای ۱۵ فرمود:
«وَتَنْبيهاً لِتَناوُلِ التَّوْبَةِ، وَتَذْكيراً لِمحْوِالْحَوْبَةِ بِقَديمِ النِّعْمَةِ؟»
« و آگاهيم دهى كه پليدى گناه را به توبه از دل بشويم، و با يادآورى نعمت قديم، گناه بزرگم را از پرونده ام محو نمايم.»
به قلم: #سحر_سرشار
فرم در حال بارگذاری ...