همسفر تا بهشت
پرواز هم چیز بدی نیست.
گاهی وقتها که دلت بگیرد و از همه جا رانده و درمانده شوی ، وقتی آدم و عالم در نظرت آنهایی نیستند که فکرشان را می کردی.
با آسوده خاطر پرواز کنی و نگذاری هیچ کس آرامشت را بر هم زند.
روزها مثل ابر در حال گذر هستند و دل من بیقرارتر از گذشته ، نمی داند چه چاره کند تا به آرامش رسد.
خیلی سخت است عاشق شوی و دردت را نفهمند.
مدام بیخ گوشت بگویند صبر داشته باش بهتر از این برایت می آید.
آخر مگر آدم چند بار به یکی دل می بندد، آن هم دل بستن به شخصی که نه از ایمان چیزی کم دارد و نه از اخلاق، ولایی بودنش هم که زبانزد عام و خاص است.
تا کی می خواهیم برای مردم زندگی کنیم ، سلایق آنها بر علائق مان ارجحیت داشته باشد؟
چرا با خود نمی اندیشیم که فقط چند صباحی در این دنیای پست و بی ارزش فرصت زندگانی داریم ، پس چرا برای دیگران زندگی می کنیم و خودمان را فراموش کرده ایم؟
فردا روزی اگر روحمان دچار پریشان حالی شد و هزار جور مرض سراغمان آمد ، کدام یک از آدم ها می توانند آن را غیر از خدای تبارک درمان نماید؟!
پس چرا بجای تلاش برای شاد کردن دل یکدیگر فقط و فقط به نگاه این و آن چشم دوخته ایم که ببینیم نظرشان چیست؟!
خدایا درد را می بینی و درمان فقط در دستان توست ، به دادم برس که غیر تو فریادرسی ندارم یا غیاث المستغیثین
بهقلم: #زهرا_یوسفوند
فرم در حال بارگذاری ...