همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 48

سلام عزت آرد

ارسال شده در 6ام اردیبهشت, 1402 توسط حنانه در بدون موضوع

​کلاس سوم دبستان بودم.اینطور به ما یاد داده بودند که در یک سلام کردن،۷۰ثواب است و ۶۹ تای آن برای سلام کننده است.

همچنین گفته بودند به بزرگترهایی که در محله مان میدیدیم سلام کنیم.

 این دو آموزه انگیزه خوبی برای ۹سالگی من بود تا به همه بزرگترهایی که در کوچه و خیابان میدیدم سلام کنم.

وقتی خودم از انجام این کار خوشحال میشدم،شعف را در چهره همه آن بزرگترها میدیدم.

وقتی در دوران افسردگی های پس اززایمانم با دو بچه در کالسکه راهی خیابان و مسجد میشدم،بازهم آموزه های کودکی ام را به خاطر آوردم.

سلام کردم!

به همه زن هایی که ازمن بزرگتر بودند.

به زنان سالخورده.

به همه مادران پیری که دم حیاط خانه شان روی چهارپایه نشسته بودند و چانه پر غم روی عصا گذاشته بودند.

دیدم که غم از دلم رفت وقتی آن پیرزن در جواب گفت: خدا خیرت بده

و دیگری گفت خدا برایت نگهشان دارد

و حتی شکلات هایی که نصیب بچه ها میشد باسلام من.

سلام یعنی سلامتی

یعنی امنیت

با سلام کردن ما،محله مان پر می شود از نشاط مومنانه

#روایت_زن_مسلمان

#به_قلم_خودم

1 نظر »

مادری و دوره های آفلاین

ارسال شده در 6ام اردیبهشت, 1402 توسط حنانه در بدون موضوع

بنراولین دوره سیر جریان فکری مرحوم علی صفایی را در گروه میگذارد و می گوید:بچه ها حضوریه کی میاد بریم؟اولین نفر مینویسم من! با شکلک زبان دراورده و چشمهای تا به تا.چندساعت بعد ریپلای میزند عالی میشود.یکی از بچه هایت دست من یکی دست خودت!لبخند میزنم حتی فکرش هم قشنگ است.میداند دلم برای کارگاههای حضوری لک زده است.و سعی میکند بچه داری ام را تسهیل کند.همین به فکر بودن همین درک کردن برای یک مادر خسته کافی است تا از دوره های آفلاین نصف شبش لذت ببرد..رفیق همه روزهای من ممنونم بابت بودنت شاکرم ازخدا برای دادنت به من
#روایت_زن_مسلمان#به_قلم_خودم#فضای_مجازی#مهارت_افزایی

نظر دهید »

چادررنگی

ارسال شده در 6ام اردیبهشت, 1402 توسط حنانه در بدون موضوع

وقتی دختر بچه کوچکی بودم،در ذهن خودم چادرها را به دو دسته چادر نماز و چادر مشکی تقسیم کرده بودم.یعنی ما زنها یا موقع نماز یا موقع به خیابان رفتن چادر میپوشیم.حتی در مسافرتها و پیک نیک ها نمیشود با چادر بود.یا مثلا در یک جمع خانوادگی پوشیدن مانتو و روسری کفایت می کند.چادر مشکی برای کوچه است.چادر نماز هم که تکلیفش مشخص است.بعدها متوجه شدم نوع دیگری از چادروجود دارد به نام چادر رنگی!چادری که گرمای چادر مشکی را ندارد.کمی جمع و جور کردنش راحت تر است.مثل چادرمشکی چروک نمیشود.با این چادر که در مهمانی ها استفاده میشود،ظرف شستن،غذا خوردن،نشستن های طولانی روی زمین آسان تر از چادرمشکی است.این مدل چادر مثل چادر نماز هم نیست که فقط در سجاده نگه داری شود و بوی عطر بدهد.بلکه کنار لباس های دیگر است و می شود چندتا از آن داشت تا با لباسهای مختلف مهمانی ست شود!بعدها که به مسافرت و پیک نیک رفتم دیدم استفاده از چادررنگی با یک رنگ تیره،راحت تر از یک چادر مشکی است.و دیدم زنانی که به چادر رنگی شان کش دوخته بودند تا راحتی آن را تکمیل کنند‌.وقتی بچه دار شدم فهمیدم شیردهی با یک چادر رنگی باعث کمتر عرق کردن نوزاد هم میشود.خلاصه چادر رنگی کاربردهای زیادی دارد که در عالم بچگی با آن اشنا نبودم‌.و نمیدانستم چرا بعضی زنها بین مردان داخل مهمانی با مردان کوچه فرق میگذارند.اخیرا دیدم بعضی زنها در پیج ها و کانال های مجازیشان گاهی عکس با مانتو و روسری میگذارند و گاهی با چادرمشکی.ظاهرا این ها هم با چادررنگی آشنا نیستند.وگرنه بین مرد کوچه و مرد مجازی چه تفاوتی است؟

#روایت_زن_مسلمان

#فضای_مجازی

#به_قلم_خودم

نظر دهید »

شهرت داشتن خوبه یا بد !

ارسال شده در 4ام اردیبهشت, 1402 توسط مرضیه سادات در بدون موضوع

شهرت به معنای معروف شدن ، شهرت طلبی به معنای تلاش برای قدر و منزلت پیدا کردن است . هیچ کس نمی تواند بگوید که از شهرت خوشش نمی آید . همه ی ما دوست داریم که در مرکز توجه و علاقه دیگران باشیم . و دیگران به ما احترام بگذارند ، و دیده شویم.

این خصوصیت در همه ما مشترک است اما شدت آن کم و زیاده ! برخی افراد خوشبختی و شهرت را در مقام ،پول ، ثروت و قدرت می دانند .در حالی که بیشتر افراد مشهور جهان با شهرت به خوشبختی آرامشی که می خواهند نرسیده اند .

مشهور شدن چیز بدی نیست . اما اگر باعث شود که از یاد خداوند غافل باشیم این کار ناپسندی است . خداوند در قرآن کریم سوره قصص آیه ۸۳ می فرماید : این منزل آخرت (بهشت) را تنها برای کسانی قرار می دهیم که در روی زمین قصد برتری (جاه و شهرت) و قصد فساد ندارند.شهرت از میل به جاودانگی انسان ریشه گرفته است . همین که ما می دانیم بعد از مرگ خود در ذهن دیگران هستیم و به زندگی خود در آن جهان ادامه می دهیم مایه آرامش ما می شود .

افرادی به شهرت دست پیدا می کنند که چیزی برای عرضه به دیگران داشته باشند :هنری ، سیاسی ، مذهبی ، ورزشی و اجتماعی و غیره ،شهرت می تواند هم مثبت و منفی باشد .مثلا هیتلر و گاندی هر دو شهرتی تاریخی داشته اند . شهرت برای افراد لایق یک نعمت است که خداوند آن را در دلهای مردم قرار می دهد بعضی از افراد مشهور، از شهرت خود برای جاه طلبی و خواسته های نامعقول استفاده می کنند و به گمراهی رسیده اند . اما بعضی دیگر آن شهرت را در راه رضای خداوند و کمک به مردم استفاده ، و به سعادت رسیده اند . مهم این است که از شهرتی که داریم در چه راهی استفاده کنیم و به گمراهی نرویم .

شهرت

نظر دهید »

طرح سه میم

ارسال شده در 3ام اردیبهشت, 1402 توسط دریا در بدون موضوع

طرح سه میم(مدرسه،مسجد،منزل)
مربی طرح امین متوسطه دوم میخواست برای دختران محفل انس با قرآن بگیرد.دوست داشتم در مراسمشان شرکت کنم توی جمعشان بودن را خیلی دوست داشتم اما بی میلیشان برای آمدن به نمازخانه مدرسه را که دیدم دلم گرفت …
دلم میخواست یک انس با قرآن حال خوب کن برای بچه های مدرسه خودمان برگزار کنیم .با مدیر صحبت کردم و قرار شد دوتا از کلاسها را به مسجد ببریم .
با حاج آقای مسجد هماهنگ کردیم و قبل از اذان ظهر به مسجد رفتیم .بچه ها با شوق همکاری میکردند و حس و حال خوبی به همه انتقال میدادند.
با اذان و مکبّری بچه ها نماز را برپا کردیم ، همیشه بعد از نماز ظهر مردم این جمله ها را زمزمه میکنند : خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی…..
اما آنروز متفاوت بود وقتی بچه ها شروع کردند به خواندن حاج آقا و حتی مردم ساکت شدند و صدای بچه ها در مسجد طنین انداز شد .بعد از نماز حاج آقا از حس خوبی که گرفته بود گفت و دقیقا همه ی ما این احساس خوب همراهمان بود.
واقعا حضور کودکان در مساجد نعمتی بسیار شیرین و دلچسب است.
دیگر تقدیر و تشکرات مردم بماند که چقدر خوشحال بودند بچه ها را به مسجد برده ایم و لبخندی که روی لب دانش آموزان نقش بسته بود.
و همه ی این اتفاقات خاطره انگیز با برچسبی زیبا برای همیشه در گوشه ی قلبم بایگانی شد.
#تجربه_امین
#به_قلم_خودم

ادامه »

نظر دهید »

اهمیت پرداخت زکات و خمس

ارسال شده در 3ام اردیبهشت, 1402 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س) در بدون موضوع

#به_قلم_خودم

بعد از این‌که عیدفطر شد و نماز عید خواندم آن روز یک لحظه یاد بچگی هایم افتادم.

من یادم است دوران کودکی ام هر چیزی که می‌خوردم خیلی مزه داشت. نان داغ، خیار، ماست محلی وووو اما حالا دیگر همه چیز بی مزه شده است. نعمت های خدا فراوان هستند اما بی مزه هستند. خیار هم خیارهای قدیمی. خیار الان دیگر بویی ندارد. یادم است دوران دانش آموزی که بودم بعضی دوستانم در کلاس خیار پوست می‌کندند کل کلاس پُر می‌شد از عطر خیار. نان ها هم دیگر مزه ندارند. در دوران بچگی یک چادر سفید گُل گُلی داشتم که می‌پوشیدم و به نانوایی می‌رفتم. نرسیده به نانوایی بوی عطر نان تازه محله را پُر کرده بود.
آره آن دوران بچگی هایم دوران خیلی خوبی بود. نه به خاطر اینکه همه چیز مزه داشت. نه بلکه به خاطر اینکه در آن دوران نانوا اهل زکات و خمس بود. کشاورز ، باغبان، مغازه دار، بازاری اکثریت اهل رعایت خمس و زکات بودند. به این دلیل هم واقعاً عمر ها بابرکت بود. بیشتر افراد دلشان خوش بود. مریضی کم بود. همه چیز هم مزه داشت.
اما متأسفانه الان اوضاع فرق کرده. سوار ماشین می‌شویم راننده باید کرایه نفری2500 بگیرد اما می‌گوید پول خورد ندارد 3000 تومان می‌گیرد. کشاورز می‌خواهد گندمش را بفروشد برای اینکه کمی سود بیشتر کند در داخل کیسه های گندمش خاک هم قاطی می‌کند تا سنگین شود. چوپان می‌خواهد گوسفندش را بفروشد برای اینکه وزنش با تقلب زیاد شود و پول بیشتری از فروشنده بگیرد کلی آب نمک به گوسفند می‌دهد که آب زیادی بخورد و سنگین شود. شیر فروش در داخل شیرش آب می‌ریزد تا سود بیشتری ببرد. نانوا هم نان های هر روزی که بفروش نرفته داخل جای خمیر می ریزد و با آب قاطی می‌کند و دوباره پخت می‌کند و نان بی‌مزه تحویل می‌دهد که بیشترش تبدیل به کفران نعمت می‌شود. یا که آردش را قاچاقی می‌فروشد و کمتر پخت نان می‌کند تا سود بیشتری کند. خلاصه خیلی ها در این روزگار به طریقی دنبال سود بیشتر هستند کمتر دنبال زکات و خمس هستند. به همین دلیل هم عمرها کوتاه شده، زندگی ها سخت شده، دخل و خرج با هم نمی‌خوانند، هرچند که باران زیاد است نعمت خدا زیاد است اما میزان لذت از زندگی کم است.
من احساس میکنم از زمانی که این گوشی های لمسی باب شدند و کوچک و بزرگ صاحب گوشی لمسی شدند ایمان ها هم کم شد. حیا کم شد. خیانت زیاد شد. گناه عادی شد. مهربانی ها و توجه به حال همدیگر کمتر شد. خیلی از افراد خانواده به جای این که با هم حرف بزنند بیشتر در فضای مجازی سیر می‌کنند. و همچنین متأسفانه عمل به دستورات دین مثل دادن زکات و خمس بی اهمیت شده.

خدایا عاقبت همه ما را ختم به خیر و نیکی کن. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🤲️

 

ارسال شده توسط فاطمه نجفی 

 

1 نظر »

عادت ماهانه و لاک

ارسال شده در 1ام اردیبهشت, 1402 توسط حنانه در بدون موضوع

​سال سوم راهنمایی بودم‌.تقریبا در بهترین مدرسه دخترانه آن زمان درس میخواندم.وضع تحصیلم بی نظیر بود.از شاگرد اولها هم بینظیر تر بودم‌.مثل من چند دختر چادری دیگر هم در کلاسمان بودند‌.اما از نظر خلاقیت و نشاط تحصیلی به پای من نمیرسیدند. من هم مثل دخترهای هر زمانه ای عاشق لاک زدن بودم.اما نماز خواندن که یک تکلیف است در تضاد با لاک زدن بود.همه ماه را برای رسیدن ایام عادت ماهیانه صبر میکردم.در این مدت که نمازی بر دوشم نبود از برق ناخن استفاده میکردم.اما برای رفت وامد تا مدرسه از دستکش های نخی سفید استفاده میکردم تا دستان زینت شده ام پیدا نباشد.اما نظر مدیر و معاونها چیز دیگری بود.لاک و متعلقاتش مثل برق ناخن ممنوع بود.یعنی در مدرسه دخترانه بدون نامحرم،اجازه نداشتی برق ناخن بزنی.آن روزها فقط برایم ابهام بود که چرا به مقنعه ی دانش اموزان دیگر که در خیابان هم عقب است آنقدر ایراد نمی گیرند؟آن روزها مبحث تقوا و خویشتن داری را زیادنمیدانستم. نمیدانستم اصل تربیت این است که هرکس از درون مراقب خودش باشد ،اما مطمعن بودم نمیگذارم نامحرمی ناخن هایم را ببین.گویا کادر مدرسه قبول نداشتند.با گفتن قانون مدرسه همین است قانع میشدم.ولی چرا قانون یک مدرسه دخترانه باید با علایق دخترانگی در تضاد باشد؟چرا محافلی برای ابراز دختران با سلیقه های خودشان درنظر گرفته نمیشد؟

  این روزها شنیده ام قرار است حجاب در مدارس دخترانه بدون نامحرم اجباری نباشد‌.چه بگویم؟خوشحال باشم برای دخترکان؟ دخترکانی که به راه های دیگری برای ابراز زیبایی هایشان کشیده شدند یا ناراحت برای این همه سال..

رهبری در سخنان اخیرشان از کارهای بی قاعده که به حجاب ضربه زده سخن گفته اند. به تمام این سالها و سالهای بعدش فکر میکنم.حتی به سال اول حوزه آمدنم.یک روز استاد یکی ازدروسمان گفت اینجا محیط آموزشی است.روسری تیره بپوشید.

واقعا محیط آموزشی زنانه روسری تیره میخواهد؟یا باید بگوییم طلاب گرامی هنگام بیرون رفتن از حوزه روسری تیره بپوشید.کدام جمله کار با قاعده برای حجاب است؟

از سال سوم راهنمایی ام خیلی می گذرد.گاهی دوستانم را میبینم که کاملا حجاب برداشته اند،قلبم مچاله می شود.اگر یک کج سلیقگی باعث ندیدن علایق یک دختر شده باشد چه؟واقعا نکند با سو مدیریتها در بی حجابی آن دختر دخیل باشیم؟

 پ ن :دوس داشتم اسم مدیر و معاونهای ان مدرسه دخترانه را می اوردم تا اگر کسی میشناسد معرفی کند،صحبت کنیم.اما دلم نیامد…

#لاک #عادت_ماهانه #نماز
نظر دهید »

بدرود ماهِ زیبای خدا

ارسال شده در 31ام فروردین, 1402 توسط پاییزنوشت در بدون موضوع

سحرها با صدای تماس گوشی چشمان مُهرو موم شده ام را به‌ زور باز می‌کردم و با صدایی خفیف می‌گفتم:"سلام بابا، بله بیدارم” و دوباره می‌خزیدم زیر پتو و چند دقیقه بعد از جایم می‌پریدم، ترسی وجودم را می‌گرفت که ای وای دیرم شد! در این شب آخر، حال بیدار شدن از فرط خستگی سحرها را دارم، دیرم شده و دستانم خالیست! چشمانم به مسیر رفتنت خیره مانده است و نمی‌دانم که تا سال بعد که از راه می‌رسی در هوایت نفس می‌کشم یا در زیر خاک از غم دوریت می‌بارم! می‌دانم که توبه هایم را بارها و بارها شکسته ام و با اما و اگرهایم به کمترین عبادت‌ها قانع شده ام، فرصت هایم را از کف داده ام و اسیر هواهای نفسانیم شده ام اما هنوز زیر لب زمزمه می‌کنم: “ماقطعت رجائی منک…"  خدایا هرگز رشته امیدم از تو قطع نمی‌شود… معبودا  | اگر گاهی ناخواسته فراموشت کردم به من خُرده نگیر ودر این شب وداع مرا به حال خودم وا مگذار |  #وداع #شب‌جمعه ______________ ✍سمیرامختاری 

نظر دهید »

یاران امام زمان 2

ارسال شده در 29ام فروردین, 1402 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س) در بدون موضوع

#به_قلم_خودم

گاهی ممکن است خیلی برای دیدن امام زمان بی تابی کنیم. اما باز او را نمی بینیم. ندیدن امام زمان دلیل بر بد بودن فرد نیست. و همچنین دیدن امام زمان دلیل بر خوب بودن فرد نیست. چون در کتاب های متعدد سرگذشت افراد مختلفی را خوانده ایم. در این دوران غیبت کبری افرادی بوده اند که اصلاً مسلمان نبوده اند اما به دلیل مشکلی که برای آن ها پیش آمده و به حالت اضطرار رسیده اند امام زمان را دیده اند و آن حضرت به آن ها کمک کرده. چون امام زمان فریادرسی می‌کنند از همه کسانی که هیچ کس به جز خدا ندارند. وقتی که شخصی هم به حالت اضطرار می‌رسد و برای حل مشکلش هیچ فریاد رسی به جز خدا ندارد بعید نیست که امام زمان کمکش کند. به هر حال افراد متعددی بوده اند که با اینکه مسلمان هم نبوده اند اما چون در حالت اضطرار امام زمان را صدا کرده اند حضرت را دیده اند و حضرت مهدی فوراً مشکل آن ها را حل کرده.

می خواهم بگویم گاهی ما برای دیدن امام زمان خیلی بی تابی می‌کنیم. و خیال می‌کنیم چون خوب نیستیم او را نمی بینیم در حالی که چنین نیست. ممکن است مصلحتی در کار باشد ممکن است ما با دیدن امام زمان دچار خودپسندی شویم یا دیگران را که از این سعادت محروم هستند به چشم گناهکار نگاه کنیم و خود را پاک بدانیم و این رفتارها باعث هلاکت ما می‌شود.
اما اگر برای دیدن امام زمان گناه را ترک کنیم و واجبات را انجام دهیم مطمئناً امام زمان به ما سر خواهد زد. چون تنها مانع بین ما و امام زمان گناهانمان هستند.
به هر حال هر کسی که گناهان را ترک کند و به واجبات عمل کند از یاران امام زمان است. و چنین شخصی حضور و غیبت برای او فرقی ندارد چون در همه حال امام خود را حاضر می‌داند و مراقب است که باعث ناراحتی امام خود نشود.
الهی که خداوند به همه ما توفیق دهد که یار امام زمان باشیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🤲️

 

ارسال شده توسط فاطمه نجفی

 

نظر دهید »

یاران امام زمان 1

ارسال شده در 29ام فروردین, 1402 توسط السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا (س) در بدون موضوع

 

#به_قلم_خودم 

سلامی به گرمی قلب های مهربان تقدیم خواهران عزیزم😍

می‌دانید حضرت مهدی فاطمه به چه جور نیرویی نیاز دارند!؟
ما برای که نیروی امام زمان باشیم باید شبیه خودش باشیم. جوری که مردم با دیدن ما یاد امام زمان بیفتند همان طور که مردم با دیدن مجنون یاد لیلی می افتادند. 😍

وقتی که خدای ناکرده گرفتار هستیم یا که سر دو راهی قرار گرفته ایم، از خود سؤال کنیم که به راستی اگر مهدی فاطمه در شرایط الان من می‌بود چه طوری رفتار می‌کردند! ما هم همان طور رفتار کنیم.

ترس های خود
نگرانی های خود
غصه های خود
اضطراب های خود
تمام حالات روحی و روانی خود را با میل و نظر امام زمان هماهنگ کنیم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🤲️

 

ارسال شده از طرف فاطمه نجفی 

 

 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 48

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس