با صدای جغجغه بچه از خواب بیدار شدم. نور آفتاب رویم افتاده بود و آن قدر گرمای دلچسبی داشت که دلم میخواست باز هم به خوابم ادامه دهم . دست زیر بالشت بردم و گوشیام را پیدا کردم. چشمانم بخاطر کمخوابی پف کرده بود و به زور باز میشد. چند… بیشتر »
کلید واژه: "عید"
ارسال شده در 26ام اسفند, 1397 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, روایتهای مادرانه, روایتهای دخترانه, مناسبتها
#به_قلم_خودم #عکس_تولیدی بهار من کی میرسد از راه؟ اوج بغض زمستان، اسفندی ست که گویی به تنهایی تمام 365 روز سال را، شانه به شانه با خود به این طرف و آن طرف برده است و چشم انتظار است...صدای جیلینگ جیلینگ آویزهای پایش، یک دقیقه از سرم بیرون نمیرود، آو… بیشتر »