به رنگِ نور
درمحلِ جحفه برکهای به شکلِ خُمِ رنگرزی وجود داشت، که به مخیلهاش هم نمیرسید، اتفاقی مهم همینجا در کنارش رخ خواهدداد.
هلهلهی جمعیت و تبریکها به گوش برکه هم رسید. حُسن انتخاب خداوند برای جانشین رسولش، وجه تسمیهی این مکان و بیعت گرفتن از مردم در آن شرایط بر عظمت واقعه میافزود.
شست و شوی گناهان و پاک شدن حاجیان در مناسک حج کار را راحتتر میکرد. فرو رفتن در این برکه، دلدادن و اطاعت از خدا گویی رنگ باختن تمام حیلههای مردم آن دوران در خُمِ روشنِ اسلامِ نورانی بود.
انگار بیشترشان با این بیعت رنگِ نور گرفتند و همدل شدند. برخی هم غم بر دلشان نشست و فقط پایی تَر کردند، تا همرنگ جماعت شوند.
از این واقعه رنگی گرفتند، اما همدل نشده بودند و هنوز رنگ تزویر را نباخته بودند. سیاهی دلشان جایی برای این نور و همدلی نگذاشته بود.
غروبِ روزِ سوم که شد کمکم مردم پراکنده شدند. علی ماند، با مولایش و عهدی که با جانان بسته بود.
انگار از همانجا بود، که علی تنها ماند، اما هنوز آن برکهی نورانی جریان دارد و خواهد داشت و منتظر همدلی و همرنگیاست.
فرم در حال بارگذاری ...