همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • « تجربه نگاری اربعین "سامرا"
  • پیرمرد و دریا »

تجربه نگاری اربعین "کاظمین"

ارسال شده در 3ام مهر, 1398 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, تجربه نگاری اربعین


نزدیک اذان مغرب به کاظمین رسیدیم. از دو ایستگاه بازرسی عبور کردیم. کوله پشتی‌ها بازرسی شد. وارد خیابان اصلی حرم شدیم. بازار‌های مختلف دور تا دور حرم وجود دارد، البته قیمت‌هایشان سر به فلک می‌کشد.
کاظمین هم مثل سایر حرم‌هاست و نمی‌توان چیزی با خود به داخل حرم برد. کوله‌ها و گوشی‌های همراهتان را، باید به امانات بدهید. اگر کودک همراه خود دارید خوراکی خشک فراموشتان نشود. یک نایلکس همراه خود داشته باشید تا کفش‌هایتان گم نشود.

حرم مطهر بزرگ و تمیز و زیبا بود. زینب با خوشحالی توی صحن بازی می‌کرد. از این آب‌خوری به آن آب‌خوری می‌دوید. زینب تازه بازی‌اش گرفته بود و من خسته بودم. اما سعی میکردم به زینب هم خوش بگذرد. پس طاقت خود را بالا ببرید.
حرم مطهر ساعت 12 شب بسته می‌شود و دوباره بعد از نماز صبح باز می‌شود.
در کاظمین موکب‌های ایرانی بسیاری وجود دارد. اگر کودک همراه خود دارید باید از همان سر شب جای خود را قطعی کنید.
ما هر دفعه با چند خانواده دیگر به خانه اهالی منقطه رفتیم و مهمانشان شدیم. بستگی به زمان و افراد دارد. ما ساعت 12 با چند خانواده ایرانی راهی منزل میزبان شدیم. هوا تاریک و خنک بود.
خانه میزبان 2 طبقه بود و طبقه اول اقایان و طبقه دوم مخصوص بانوان بود. بسیار مهمان‌نواز بودند. با اینکه سر شب شام‌خورده بودیم اما باز برایمان دلمه‌‌های برگ مو آوردند با یک ظرف پر از خیار که بویش فضای اتاق را پر کرده بود.
آب گرم برای استحمام و شست و شوی بچه فراهم بود. ما چون چنددفعه به این مورد‌ها برخورده بودیم، می‌دانستیم کجا زوار را به منزل میبرند. البته همیشه با چند خانواده ایرانی همراه می‌شدیم. “اسم منطقه و خیابان را به یاد ندارم، بیشتر همراه خانواده‌های ایرانی که انها هم کودک همراه خود داشتند این مسائل را پیگیری می‌کردیم”
صبح‌ بعد از نماز و صبحانه، بسمت گاراژ و خیابان اصلی رفتیم تا به سامرا برویم.
گاراژ خاصی ندارد، معمولا ون‌ها کنار خیابون یا در مسیر مقصدشان را اعلام می‌کنند و سر قسمت با مسافران چانه می‌زنند.
همراه خود پول نقد داشته باشید اما در کیف یا جیبتان‌ نگذارید. یک کیف کوچک یا جیب مخفی درست کنید تا در کشور غریب مشکلی برایتان پیش نیاید. عراقی‌ها بیشتر 10هزار تومانی را میشناسند و قبول دارند.
مسافت کاظمین به سامرا 2 تا 3 ساعت فاصله است. اگر قصد دارید بروید سعی کنید با چند خانواده ایرانی همراه شوید. ما هم همیشه در کنار ون‌ها با خانواده‌های ایرانی آشنا می‌شدیم.گاهی هم با جمع زوار آقا که یکی دو تا خانم همراهشان بود ون کرایه می‌کردیم.
همراهان من، مادر، خواهر و دو برادرم بودند.
ادامه دارد…
قسمت شش

پ ن: عکس، کاظمین، اربعین 95. زینب 9 ماهه بود

به قلم:سیده مهتا میراحمدی

1569416206k_pic_8417227f-6864-4347-b266-3c88a17c1f43.png

#تجربه_نگاری_اربعین اربعین اربعین و هوای حرم اربعین ۹۸ بین الحرمین تجربه نگاری اربعین جامانده از کربلا سفرنامه سفرنامه اربعین عازم کربلا


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس