روزِ شکلاتی
توی کلاس بیست و پنج نفریشان، خودش و یکی دو نفرشان مظلوم واقع میشوند. اکثر کلاس نگرشی متفاوت دارند.
یکیشان با اینکه نامش زهراست، میگوید: (پدر و مادرم اجازه نمیدهند روسری سر کنم).
رامیلا میگوید:(ما توی خونه به جز چادر جشن تکلیفی که مدرسه داده چادر نداریم، این را با احساس افتخار میگوید).
رومینا و آیدا دوستیشان به خاطر کارتون دختر کفشدوزکی با هم گرمتر شدهاست. دختر کفشدوزکی قهرمان این روزهای آنهاست.
سر صف نماز جماعت نیمی از آنها سرشان به همهجا گرم است و به شوخی میگذراندند، اما بعد از نماز زهرایی از کلاس دیگر با صدای بلند آیه” إِنَّ اللَّهَ وَمَلَآئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيما احزاب - ۵۶” را میخواند و شیرینیاش به دل و جانِ دخترکم نشسته که با ذوق برایم تعریف میکند.
همهی اینها روز نگاریهای اوقاتیست که دخترم توی مدرسه هست.
به رسم هر سال شکلات ها را دانهدانه توی پاکت میریزم و تاکیدم بر این است که حتما به همکلاسیهایت بگو به خاطر ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله است.
شاید تلنگری باشد برای این دخترکان تا به خاطر بیاورند ما مسلمان به دینی هستیم که رسولش برای راه یافتن ما خیلی تلاش کرد و کامشان شیرین شود از میلاد این مولود.
فرم در حال بارگذاری ...