Vip وی ای پیِ خدا
نیمهی بیشتری از سفرهی میهمانی جمع شدهاست. میهمانان از ابتدا شگفت زده و مبهوت از برکات و نعمتهای سفره هستند. صاحبخانه برایشان سنگ تمام گذاشته است. این صاحبخانهی کریم وعده کرده تا در این سه شب پیشرو، هر کسی که میخواهد بر در خانهاش بیاید، تا او را بهرهمند کند. من هم دوستدارم همانند کودکی که وقتی به میهمانی میرود بیدغدغه از اینکه در خانه چه میگذرد، میرود توی کوچه، دنبال بازی کردن و دستان کوچکش را از سنگریزههای کف خیابان پر میکند و به پرندگان روی دیوار سنگ پرتاب میکند. پرندهها که بال باز میکنند، لبخندی شیرین روی لبش مینشیند. همینقدر از حضور در این فضا حالم خوش شود. کاش این سنگریزهها نمادی باشد تا پرندههای گناه را از دیوار وجودم بپّرانم، اما خودت که میدانی گناهان و عیوب مثل پرندگان اگر اسیرشان نکنی باز میآیند و نوک میزنند به دانههایی که شیطان روی دیوار وجودمان برایشان پاشیده. این سه شب برای همهی ما فرصتی طلایی ست، تا برگردیم و سهمی که از سفره برایمان کنار گذاشتهاند را با خود ببریم و بار سال پیش را واگذاریم به حال خودش. صاحبخانه جان، خودت میدانی، دستانمان کوچک است و گنجایش اندکی دارد. تو به قَدر کرم و بزرگیات بر ما ببخشای.
فرم در حال بارگذاری ...