بیتاب بود. مثل یک ماهیِ تشنه، لبها را به هم میزد. بیآب، دریای سینهی مادر هم خشکیده بود. آرام آرام جان میداد. کسی برای یاری پدر نمانده بود. حسین غریبانه ندا میداد:« آیا کسی هست مرا یاری کند؟» گریهی کودکانهای بلند شد. انگار علی میخواست ندای پدر… بیشتر »
کلید واژه: "آب"
اين روزها آب نيست،برق قطع ميشود. ميدانم كه كلافه ميشوي و زمين و زمان را به هم ميريزي. هواگرم است، هيچ كاري نميتواني انجام دهي. كمي مثبت نگر كه باشي فكر به كمك مي آيد وتورا به سمت نكات مثبت پيش مي برد. اين اتفاق شكر داشته هاو مديريت مصرف نعمت ها را به… بیشتر »
#روز_نوشت#به_قلم_خودم درست روزی که برنامه های فشرده داری و باید بیرون از خانه باشی،گرما طاقت فرساست و احساس تشنگی چند برابر میشود.امید داری که برسی به خانه و دست رویی بشویی تا خنک شوی، همین که وارد میشوی لباس از تن بر میکنی به سراغ شیر آب میروی تابازش… بیشتر »