جناب آقاي حجت الاسلام والمسلمين سيد……… و القابي ديگر كه مردم خطابت ميكنند و يا شايد هم آيت الله كه آرزويش را داري. براي من همان آقاسيد،طلبه پايه ششم هستي، زماني كه به خواستگاري ام آمدي به اصرار مادرم روبرويت نشستم. ولي همين كه سخن را… بیشتر »
کلید واژه: "ازدواج"
من و توباهم تمام قانونهاي دنيا را به هم ريختيم، همانجايي كه در آن سفر طولاني نگاهمان به هم گره خورد. به آينه ها سلام كرديم و به هم رسيديم. مسيري جديد آغاز شد. گاه آهسته راه رفتيم، گاه دويديم،گاهي پل شديم، براي هم و عبور كرديم. دختري 16 ساله بودم و تو… بیشتر »
#به_قلم_خودم درسي از زندگی دوازده سال زندگیمان مثل برق وباد گذشت.حالا که تب وتاب دختر دایی جانم برای گرفتن جهیزیه آنچنانی وبرگزاری مراسم عروسی اش را می بینم، به خاطرم آمدكه بامراسم عقدی ساده جهیزیه ای اندک و بدون هیچ ریخت و پاشی زندگي مشتركم را آغاز… بیشتر »