از بازیهای توی کوچه که خسته میشدیم، به خانه برمیگشتیم. انگار وقتی کودک بودیم، مجالی برای سَررفتن حوصله نبود. توی آشپزخانه به دیوار خیرهخیره نگاه میکردیم تا توی خطوط مبهم کاشیها برای خودمان شکلی پیدا کنیم و کلی ذوق زده شویم. بین بازیهایمان که روی… بیشتر »
کلید واژه: "نقاشی"
تمام دیوارهای خانه را به نقاشی کله های گنده با چشمهای تابهتا و دهانهای کمانی محدب و مقعر که گاهی جای دماغ، در صورتکها نشستهاند، مزین کرده است. به وضوح، شاهکارهای دخترک را میبینم ولی خودم را به کوری میزنم. حوصلهی جیغ و داد ندارم. اصلا حالا که… بیشتر »