ایام امتحان از آنچه تصور میکنیم، به ما نزدیکتر است به همین خاطر دست به دامان مباحثه شدیم. کُنجِ دنجی را در گوشهای از امامزاده پیدا کردیم و به آنجا رفتیم. روز اول همینکه نشستیم، صوت مجلسی قرآن با صدای عبدالباسط بلند شد. فاطمه پرسید: چه خبر شده؟… بیشتر »
کلید واژه: "کتاب"
نخل و نارنج را خواندم. معجونی عجیب و گواراست. چقدر خوشعطر و مزه است، مثل میوهی نخل و نارنج. چقدر تفاوت داریم با آدمهای دیروزِ درس حوزه خوانده و مُلّا. دوست داشتم مثل شیخ بروم خلوت کنم کنار ضریح و تحتالحنک عمامه را ببندم به شبکههای ضریح و یکبهیک… بیشتر »
ارسال شده در 26ام اردیبهشت, 1398 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, کتابخوانی
#به_قلم_خودم #عکس_تولیدی پسران سالخورده اینبار دلم راهی سرزمین داستانها شد. داستانهای عجیب و غریب نه!! دنیای رازآلود انسانها.در این کتاب، نویسنده با شیوهای اخلاقگرایانه سعی دارد با نگاهی خلاق دنیایی را ترسیم و معرفی کند، که درونش رویدادها و پدی… بیشتر »
#به_قلم_خودم #عکس_تولیدی #معرفی_کتابشیرِ دارخوین عادت دارم وقتی که کتابی را میخوانم و به دلم مینشیند تا چند روز با حال خوشش سر کنم و کتاب دیگری دست نگیرم.و این شد که این چند روز پایانی سال با خواندن کتاب «شیرِ دارخوین» روحم جان گرفت و در 25 اسفند 97… بیشتر »
ارسال شده در 16ام دی, 1397 توسط بهاره شيرخاني در بدون موضوع, روایتهای مادرانه, تجربه زیسته, کتابخوانی
چند وقتی است، در روزهای ابری زندگی، جوهری از خودکارم روی صفحهی کاغذ نمیبارد. اما به جای آن گاهی چشمانم خیس و بارانی است. دلم گرفته، اما باز دلگرمم، از زندگی نور میگیرم. بعد از مدتها دست به قلم میشوم،تا بنویسم. درد بوده، هست و خواهدبود. هر زمان،… بیشتر »
#به_قلم_خودمو کفی بالحلم ناصرا شب که شد نشستم و کارهای این چند روز را با خودم مرور کردم، حسی درونم را قلقلک میداد و از اول هفته انرژی مثبتی دور وبرم را احاطه کرده بود، مطمئن بودم که این انرژی مثبت از همان شنبه همراه من است، از همان ساعتی که صدای آیفون خ… بیشتر »
تو زندگیم کارهای زیادی هست که باید انجام میدادم اما به هر دلیل یا شاید هم بهانه، یا هرگز شروع نکردم و یا نیمه کاره رهاشان کردم. به همین خاطر، تو زندگی من جای کوه، رشته کوهی از کارهای پشت گوش افتاده وجود دارد و خلاص شدن از دست این رشته کوه هم شده یکی از… بیشتر »