همه چیز همین‌جاست

  • خانه
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 48

هیچ‌کس حتی خدا

ارسال شده در 28ام اردیبهشت, 1398 توسط پیچک در بدون موضوع

«و یا من تظهر عنده بواطن الاخبار صل علی محمد و آله و لاتفضحنا لدیک»؛ و ای خدایی که باطنِ هر خبر بر تو آشکار است، درود فرست بر محمد و آل پاکش و ما را نزد خود به معاصی و اعمال زشت، رسوا و شرمگین مفرما. (صحیفه‌ی سجادیه، دعای پنجم، فراز ششم)

به نظر می‌رسد هیچ موجود زنده‌ای به سانِ انسان، قدرتِ کتمان ندارد. آدمی نه تنها در پنهان کردنِ اشیاء و وسایل و استتار ِ خود، بسیار توانمند است که در اِخفای قصد و اراده بلکه تظاهر و وارونگیِ حقیقت نیز همین گونه است. این‌جاست که لزومِ وجودِ قدرتی برتر که از حقیقتِ هر ماجرا مطلع است؛ ضروری می‌نماید؛ قدرتی یگانه و عادل که داوری بر مبنای حقیقت را دستور کار خویش قرار داده است و آن نیست مگر خدای رحمان و رحیمی که معصوم علیه السلام در فراز مذکور به زیبایی بنده‌نوازی‌اش را به تصویر کشیده است.

در این فراز نورانی، امام سجاد علیه السلام به عنوان امام ِ برحق که مظهرِ لطف الهی است، با مهربانی و رأفت، سایرینِ غیر معصوم را در شمارِ خود آورده، به درگاه ربوبی دعا می‌کند؛ ما را که خطاکاریم، نه در نزد کرام الکاتبین که خوب و بدمان را ثبت کرده‌اند و نه دیگرانی که قضاوتهاشان خالی از اشکال نیست بلکه حتی نزد خود، خودی که داننده‌ی تمام اسرار است و از کُنهِ رفتار و گفتار و کردارمان با خبر است؛ رسوا و شرمگین نفرماید.

امام سجاد صحیفه سجادیه
نظر دهید »

حلقه‌های وصال

ارسال شده در 27ام اردیبهشت, 1398 توسط جوانه در بدون موضوع, فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
حلقه‌های وصال

بسم الله

منزل یکی از دوستانم دعوت بودم، هوا نسبتاً گرم بود، سمیرا دختر ۷ساله دوستم متوجه شد که گرمم شده، رفت تا پرده کرکره‌ای را کنار بزند و پنجره را باز کند. با سومین کشش پرده گیر کرد، هر قدر تلاش کرد، پرده جمع نمی‌شد. به پرده که نگاه کردم، یک قسمت از آن پشت و رو وصل شده بود. به سمیرا گفتم دست نگه دارد و با اشاره به آن قسمت، دخترک خندید و گفت: «خاله باد انداخته بودش، ۴پایه رو آوردم وصلش کردم، هواسم نبود پشت و رو وصل شده»

چند دقیقه‌ای به پرده خیره ماندم، نظم و یکنواختی و فاصله برابر شاخه‌های پرده توجه‌ام را جلب کرد و اینکه از بالا و پایین به وسیله دو رابط به هم وصل شده بودند و متحدانه کارشان را انجام می‌دادند.

اما بی نظمی و اشتباه وصل شدن آن یک شاخه، نظم و اتحادشان را به هم زده بود.

با کمی دقت در دنیای پیرامونمان متوجه نظم و اتحاد در تمام امور می‌شویم.

در قسمتی از دعای اول صحیفه سجادیه نیز در مورد نظم آمده:«لايَمْلِكُونَ تَأْخيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ اِلَيْهِ، وَ لايَسْتَطيعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ»

«موجودات هستى از حدودى كه براى آنان معين فرموده قدمى پيش و پس نتوانند نهاد»

و در مورد وحدت نیز در دعای دیگری از صحیفه چنین آمده:«وَ ظَهيراً عَلى طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ، وَ عَوْناً عَلى تَاْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ مِنْ اَوْلِيآئِهِ»

«و يار و مددكار بر طاعت او، و مانع از معصيت او، و كمك بر اداء حق و وظائف حضرت او باشد، سپاسى كه به سبب آن در گروه نيكبختان از دوستانش درآئيم»

#صحیفه_سجادیه

به قلم:#سحر سرشار

#به قلم خودم امام سجاد علیه السلام انس با صحیفه سجادیه صحیفه سجادیه نظم وحدت
نظر دهید »

رُمیــــصا

ارسال شده در 27ام اردیبهشت, 1398 توسط بهاره شيرخاني در بدون موضوع

 

 

از ۲۵آبان ماه دوسال پیش، تا همین چند ثانیه قبل هرروز به وبلاگ گروهی‌مان سرمی‌زنم. اما نشده بود که اینقدر نام رمیصاء کنجکاوم کند. تااینکه امروز صبح استاد تفسیرمان به نام این بانواشاره کرد.
ازصبح و شلوغ‌هایی امروز که خلاص شدم. با خاطری آسوده خودم را در دریاچه‌ی علمی کم عمق، همان گوگل‌جان رها کردم و به امواجش سپردم تا من‌را با خود ببرد و برساند به مقصود .
رُمَیصاء بنت مِلحان، از زنان صحابی (صحابیات) پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله وسلم)و از اهالی یثرب(انصار) که در مدینه به اسلام گروید. رمیصا با ورود حضرت به مدینه، مقدم ایشان را گرامی داشت و درجنگ‌های خیبر و حنین، پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله وسلم ) را همراهی نمود. در جنگ احد مجروحان را مداوا می‌کرد. رمیصاء نزد رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم ) جایگاه والایی داشت. وی از راویان حدیث و از زنان عاقل و فاضل بوده.
کلی به رمیصابانو غبطه خوردم، اما مریم، رضیه، مهتا، من و سحر راویانی هستیم که از زندگی روایت می‌کنیم.
چند بانوی طلبه، که نشان سربازی از امام زمان عجل الله را بر شانه دارند.
ما رمیصاهای امروزی تمام تلاشمان را می‌کنیم که اگر بشود جایگاهی نزد حضرتش داشته باشیم و در این جنگ دنیا با دین، مجروحین جامانده از پیکار را، با چند خطی که روی صفحه‌ی کاغذ می‌نگاریم اندکی تسلی بخشیم.
فقط همین…
پ.ن: حُسن سلیقه و انتخاب این اسم را مدیون استاد کمالی نژاد هستیم.

امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف به قلم خودم بهارنوشت دین رمیصا روایت سرباز علم وبلاگ گروهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
نظر دهید »

پسران سالخورده

ارسال شده در 26ام اردیبهشت, 1398 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, کتابخوانی


این‌بار دلم راهی سرزمین داستان‌ها شد. داستان‌های عجیب و غریب نه!! دنیای رازآلود انسان‌ها.
در این کتاب، نویسنده با شیوه‌ای اخلاق‌گرایانه‌ سعی دارد با نگاهی خلاق دنیایی را ترسیم و معرفی کند، که درونش رویداد‌ها و پدیده‌های اجتماعی مختلفی وجود دارد.
این مجموعه‌ داستان، یک روایت سطحی از یک موقعیت را بازگو نمی‌کند بلکه موقعیت‌ها بهانه‌‌ایست برای نشان دادن عمق آنها.

اگر طرفدار داستان‌های کوتاه 2000 کلمه‌ای هستید این کتاب را بخوانید.

کتاب پسران سالخورده
نویسنده: حسام‌الدین مطهری
نشر: اسم
قیمت:20هزارتومان

به قلم: سیده مهتا میراحمدی

1558002983k_pic_3a0dcd91-368d-4304-864f-d8f5e612f247.jpg

حسام‌الدین مطهری معرفی کتاب خوب نشر اسم نویسنده کتاب پسران سالخورده پسران سالخورده کتاب کتاب پسران سالخورده
نظر دهید »

* زن آقا *

ارسال شده در 22ام اردیبهشت, 1398 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, کتابخوانی


بعد از افطار منتظر فرصتی بودم تا کتاب را دست بگیرم و مطالعه کنم. انقدر که ذوق خواندنش را داشتم دل به دریا زدم و گفتم: باید امشب هرطور شده یک صفحه‌اش را بخوانم.
زمان همراهی کرد و یک سبد بزرگ، اسباب بازی جلوی بچه‌ها خالی کردم و مشغول بازی با وسایل‌شان شدند.
نشستم روی مبل و همراه نویسنده، راهی سفری پر خاطره شدم.
کتاب زن آقا، روایتی از همسر طلبه‌ای است که در ماه رمضان همراه با خانواده 4 نفریشان به سفر تبلیغی می‌روند و یک ماهی کنار اهالی روستا توی خانه نقلی‌ای که پنجره‌اش رو به حیاط مسجد باز می‌شد زندگی می‌کنند‌.
روایت‌ها و خاطرات این کتاب بسیار خواندنی است و پر از درس نکته، مخصوصا برای ما همسران طلبه شیرینی‌اش دوچندان است.
این کتاب فراز و فرود سفرهای تبلیغی را نشانمان می‌دهد، زوج جوانی که دغدغه‌مند برای اهدافشان، مسیر 1000کیلومتری را طی می‌کنند تا به وظیفه‌شان عمل کنند.

پیشنهاد می‌کنم کتاب را مطالعه کنید.

قیمت کتاب: 18هزار تومان
انتشارات سوره مهر
نویسنده: زهرا کاردانی

به قلم: سیده مهتا میراحمدی

پ ن: عکس تولیدی 

1557666607k_pic_9cf15d1c-17fd-49af-a200-7df266c89e85.jpg

زن آقا زندگی طلبگی زهرا کاردانی سفر تبلیغی ماه رمضان معرفی کتاب خوب معرفی کتاب. همسر طلبه کتاب زن آقا
نظر دهید »

شاخه‌های رحمت

ارسال شده در 21ام اردیبهشت, 1398 توسط جوانه در بدون موضوع, فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
شاخه‌های رحمت

بسم الله

مسیر خانه تا حوزه را قدم‌زنان می‌روم. با اینکه مسیر حدود ۱۰ دقیقه بیشتر نیست، اما گرمای هوا طاقت فرساست. نگاهم به سایه درختان می‌افتد. از کنار پیاده رو قدم بر‌می‌دارم تا شاخ و برگ درختان مانند چتری روی سرم سایه بیندازد و قدری از شدت گرما بکاهد. اما هر قدر خود را به تنه درختان نزدیک می‌کنم، باز هم خبری از درختِ باگذشتی نیست که دست نوازشگرش را بر سرم بکشد و من را حتی برای چند لحظه مهمان خنکای سایه‌اش کند.

در فکر فرو می‌روم که چرا با وجود عمر دراز برخی‌ از آن درختان، خبری از سایه لطفشان نیست! چند قدم جلوتر چشمانم به چند درخت می‌افتد که سایه شاخ و برگشان کل پیاده رو را پوشانده است. اول گمان می‌کنم دلیل گسترش سا‌یه‌شان عمر زیادشان است، اما خوب که نگاه می‌کنم متوجه می‌شوم، آنها از نیم‌تنه‌ به بالا به چند شاخه تقسیم شده‌اند که باعث شده بتوانند فضای بیشتری را پوشش دهند.

حال و روز این دو نوع درخت بی‌شباهت به ما انسان‌ها نیست. برخی‌تنها به یک فرزند اکتفا کرده و سایه کوچکی از خود بر جای گذاشته‌اند، اما برخی دیگر کمال خود را در تربیت فرزندان صالح بیشتر دیده‌اند.

پ.ن: می‌توان به جای تربیت ۱فرزند صالح، چندین فرزند را تربیت کرد تا افراد بیشتری از برکت حضور و وجودشان بهره ببرند.

به قلم: #سحر_سرشار

3 نظر »

آن سوی مرگ

ارسال شده در 21ام اردیبهشت, 1398 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, کتابخوانی


گاهی مطالعه یک کتاب، زندگی دوباره‌ای را به ما می‌ببخشد. مثل شخصیت‌های کتاب آن سوی مرگ، که برای مدتی به کما رفتند و خداوند فرصت دیگری را در اختیارشان گذاشت و آن‌ها دوباره به زندگی برگشتند تا خطاهای گذشته را جبران کنند.
روایت این کتاب، از زبان سه شخصیت بازگو می‌شود که بر اثر حادثه‌ای به کما می‌روند و برای مدتی روح از بدنشان خارج می‌شود و با جسم اثیری‌شان راهی آن دنیا می‌شوند.
صحنه‌هایی از بهشت، جهنم و برزخ را می‌بینند و با اعمالشان رو به رو می‌شوند.
با خواندن یادداشت نویسنده کتاب، به طور شگفت‌انگیزی جذب کتاب شدم و از هیجان صدای گروپ‌گروپ ضربان قلبم را شنیدم.
خواندنش دلهره‌ای درونم به پا کرد که دلیلش فقط خودم و اعمالم بودم.
گاهی آنقدر از خودمان و اعمالمان غافلیم که از یاد می‌بریم که دنیا فانی است و ما هم یک روزی از این دنیا می‌رویم.
با خواندن این کتاب، به یاد کلاس‌‌های عقاید افتادم، انگار خط به خط کتاب عقاید را دوباره مرور کردم.

مطالعه این کتاب می‌تواند برای ایام ماه رمضان بسیار مفید باشد، توصیه می‌کنم حتما بخوانید.

قیمت کتاب: 30 هزار تومان
نشر معارف
تعداد صفحات 345

هفتمین کتاب 98

به قلم:سیده مهتا میراحمدی

1557563089k_pic_7333c9d2-181c-429e-a785-d27b9c4244a2.jpg

آن سوی مرگ ان سوی مرگ مطالعه کتاب آن سوی مرگ معرفی کتاب آن سوی مرگ مهتا نوشت کتاب آن سوی مرگ کتاب خوب بخوانیم
1 نظر »

قدم اول مسلمانی

ارسال شده در 20ام اردیبهشت, 1398 توسط بهاره شيرخاني در بدون موضوع

ماه‌رمضان ماه نزول قرآن، فهم وانس بیشتر با کتاب الهی‌است. اما غفلت ما باعث شده خواهر قرآن(اخت‌القرآن) در پستو‌ها مهجور و پنهان بماند و از دیدن رویش و بهره‌مندی از فضایل و کمالاتش بی‌بهره‌ بمانیم.
کتابی که اگرچه موضوع آن دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم و معارف اسلامی و عرفانی، و قوانین و احکام شرعی و مسائل حساس سیاسی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا روایت شده. راز و نیاز با خدا قدم اول مسلمانی‌ست.
طلب خیر کردن و زبان به‌خیر گشودن کاری پسندیده است. چه بهتر که با زبان امام سجاد علیه‌السلام، سرچشمه فیض الهی از خدا خیر طلب کنیم.
در ابتدا به علم بی‌حد خداو حکمت بی پایانش اشاره دارند.درخواست رسیدن به مقام تسلیم و یقین از کسی که حد اعلای این صفات است نکته‌ی قابل توجهی‌است که باید با تیزبینی به آن نگریست. در پایان این مناجات میا بنده و مولا، امام علیه السلام شیوه‌ی مدح معبود را به ما یاد می‌دهند.

متن دعا:

اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْتَخيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
وَاقْضِ لى بِالْخِيَرَةِ، وَاَلْهِمْنا مَعْرِفَةَالْاِخْتِيارِ، وَاجْعَلْ ذلِكَ
ذَرِيعَةً اِلَى الرِّضا بِما قَضَيْتَ لَنا، وَالتَّسْليمِ لِما حَكَمْتَ، فَاَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الْاِرْتِيابِ، وَ اَيِّدْنا بِيَقينِ الْمُخْلِصينَ، وَ لاتَسُمْنا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمّا تَخَيَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضاكَ، وَ نَجْنَحَ اِلَى الَّتى هِىَ اَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعاقِبَةِ، وَاَقْرَبُ اِلى ضِدِّ الْعافِيَةِ. حَبِّبْ اِلَيْنا ما نَكْرَهُ مِنْ قَضآئِكَ،وَ سَهِّلْ عَلَيْنا ما نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ، وَ اَلْهِمْنَا الْاِنْقِيادَ لِما اَوْرَدْتَ عَلَيْنا مِنْ مَشِيَّتِكَ، حَتّى لانُحِبَّ تَاْخِيرَ ما عَجَّلْتَ،وَ لاتَعْجيلَ ما اَخَّرْتَ، وَ لا نَكْرَهَ ما اَحْبَبْتَ، وَ لانَتَخَيَّرَ ماكَرِهْتَ. وَ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً، وَ اَكْرَمُ مَصيراً، اِنَّكَ تُفيدُ الْكَريمَةَ، وَ تُعْطِى الْجَسيمَةَ، وَ تَفْعَلُ ما تُريدُ،وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.
خداوندا از تو به سبب دانشت (كه به همه چيز آگاهى) درخواست خير دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست،
و در حقّم به خير حكم كن، و شناخت آنچه را كه برايمان اختيار كردى به ما الهام فرما، و آن را براى ما سبب خشنودى به قضايت، و تسليم به حُكمت قرار ده، پس دلهره شك را از ما دور كن، - و ما را به يقين مخلصين تأييد فرما، و ما را دچار فروماندگى از معرفت آنچه
برايمان اختيار كرده اى مكن، كه قدر حضرتت را سبك انگاريم، و مورد رضاى تو را ناپسند داريم، و به چيزى كه از حسن عاقبت دورتر، و به خلاف عافيت نزديك تر است ميل پيدا كنيم. آنچه را از قضاى خود كه ما از آن اكراه داريم محبوب قلبمان كن، و آنچه را از حكم تو سخت مى پنداريم بر ما آسان ساز، و گردن نهادن به آنچه از مشيّت و اراده ات بر ما وارد آورده اى به ما الهام فرما، تا تأخير آنچه را تعجيل فرمودى، و تعجيل آنچه را به تأخير انداختى دوست نداريم، و هر آنچه محبوب توست ناپسند ندانيم، و آنچه را تو نمى پسندى
انتخاب نكنيم. و كار ما را به آنچه عاقبتش پسنديده تر، و مآلش بهتر است پايان بخش، كه تو عطاى نفيس مرحمت مى كنى، و نعمتهاى بزرگ مى بخشى، و هر چه مى خواهى آن كنى، و بر هر چيز قدرت دارى.
#صحیفه_سجادیه

امام سجاد امام سجاد علیه السلام انس با صحیفه سجادیه به قلم خودم بهارنوشت خداوند دعا صحیفه سجادیه طلب‌خیر عاقبت مسلمان
نظر دهید »

آخرین رمضان ...

ارسال شده در 20ام اردیبهشت, 1398 توسط بهاره شيرخاني در بدون موضوع, ماه رمضان

#بهار_نوشت

ماه رمضان برایش جور دیگری بود، این یک ماه صفای دیگر داشت.
برای خانواده‌اش این ماه همراه با دلهره و اضطراب بود، چون روش و عملش با همه‌ی ماه رمضانهای دیگر تفاوت داشت. در مصلای خود به عبادت می‌پرداخت.
در اثر خبرهای شنیده و نشانه‌هایی که خود می‌دانست و گاهی اظهار می‌کرد. ناراحتی و اضطراب درمیان خانواده و دوستانش پیدا شده بود.
چیزهای عجیبی می‌گفت.
در این ماه رمضان هر شب وقت افطار میهمان خانه‌ی یکی از فرزندانش بود.
کمتر غذا می‌خورد. بچه‌ها دلشان به حال پدر می‌سوخت. گاهی می‌پرسیدند:چرا اینقدر کم غذا می‌خوری؟
می‌فرمود:می‌خواهم خدای خود را در حالی ملاقات کنم که گرسنه باشم.
در حالی که انتظار می‌کشید، به آسمان نگاه می‌کرد.
می‌گفت:” حبیبم که به من خبر‌داده راست گفته نزدیک‌نزدیک است.”
تا شب موعود فرا‌رسید.
او کسی نبود جز علی‌بن ابیطالب علیه السلام.
آخرین ماه رمضان را اینگونه گذراند.
پ.ن: ممکن است مرگ هرلحظه ما را در آغوش بگیرد.
شاید این آخرین ماه رمضان عمرمان باشد.
از خدا بخواهیم توفیق درک کامل این ماه را به ما بدهد.
#ادامه_دارد.
برگرفته از کتاب انسان کامل به قلم شهید مطهری

امام علی علیه السلام انسان کامل به قلم خودم ماه رمضان میهمان
نظر دهید »

کتاب ابووصال

ارسال شده در 19ام اردیبهشت, 1398 توسط أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ در بدون موضوع, کتابخوانی



وارد غرفه کتاب نشر کاظمی شدم، به ترتیب لیست اسامی خریدم، کتاب‌هارا از قفسه‌ برمی‌داشتم و روی هم قرار می‌دادم، اما نمی‌دانم‌ چه شد که آن لحظه کتابی که در مورد شهید خلیلی بود را سر جایش گذاشتم و ابووصال را که در لیست خریدم نبود برداشتم.
بعد از خواندن کتاب بود، که فهمیدم خود شهید دهقان امیری ارادت خاصی به شهید رسول خلیلی داشته است.
شاید قسمت بوده، ابتدا با زبان شهید دهقان با خصلت‌های خوب شهید خلیلی آشنا شوم.
کتاب ابووصال، کتابی کم حجم و کوتاه، که به نقل از خانواده، دوستان و همرزمان شهید نوشته شده است.
کتابی که سرگذشت زندگی جوان بیست‌ساله‌ای را روایت می‌کند که یک‌ ماهِ به آرزویش می‌رسد و شهید می‌شود، ما می‌گوییم یک ماه، اما او سال‌ها برای این آرزویش تلاش کرده‌ است.
خوشا به سعادتش که اینگونه پای عقایدش ایستاد و در آخر سربلند این دنیا را ترک کرد.

پیشنهاد می‌کنم اگر زیاد اهل مطالعه کتاب‌های طولانی نیستید این کتاب را خریداری کنید+ خرید کتاب برای هدیه به نوجوانان وجوانان بسیار ایده خوبی است.

قیمت کتاب 8هزار تومان
ناشر: نشر کاظمی
تعداد صفحات 136

به قلم؛ سیده مهتا میراحمدی

1557397050k_pic_89c585f3-4ab4-491a-9de3-73ee5af26502.jpg

ابووصال دهه ۷۰ دهه ۷۰تادی شهید محمدرضا دهقان امیری شهید مدافع حرم کتاب ابووصال کتاب خوب بخوانیم
نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 48

همه چیز همین‌جاست،

همه چین همین جاست روایت هایی از زندگی و روزمره‌های زنان طلبه

موضوعات

  • همه
  • اولين روزه من٫
  • ايرانگردي
  • بدون موضوع
  • تجربه زیسته
  • تجربه نگاری اربعین
  • تنها دلخوشی
  • تور گردشگری
  • جادوی قلم
  • خاطرات تبلیغی
  • خانم معلم
  • داستانک
  • دختران جمعه
  • دل نوشتـــه
  • روایت‌های دخترانه
  • روایت‌های مادرانه
  • روایت‌های همسرانه
  • روزنگار
  • عکس‌نوشته
  • فراخوان بازآفرینی محتوای دینی
  • ماه رمضان
  • مناسبت‌ها
  • نقد فیلم
  • نهی از منکر غیر مستقیم
  • کتابخوانی

آخرین مطالب

  • من شلختم؟
  • تربیت در عصر دیجیتال
  • جادوی قلم
  • یک خاطره برای تمام عمرم
  • خانه رویایی 
  • خدایا مرا پاک بپذیر
  • یادش بخیر 
  • بهترین کتابی که در 1402 خواندم
  • دروغ‌های دم افطار
  • من و آشپزی‌های خانم‌کاپوچینو
  • دنیای سجاده سبز‌ها قشنگه...
  • خط خطی های ذهن یک مادر
  • ایا من مادر خوبی هستم؟
  • حاضری ثواب بچه‌داریت رو بهم بدی؟
  • چرا بانوان محجبه حضور کمرنگی در مجموعه‌های ورزشی دارند؟
  • قانون آزادگی با داشتن حجاب 
  • دیوار کوتاه تر از آخوند
  • خدا
  • بفرمایید بهشت 
  • معرفی کتاب « سقای آب و ادب »

پیوند ها

  • کافه دنج
  • عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
  • بانک سوالات و جزوات حوزه علمیه خواهران
  • پاییز
  • بهار سمنان
  • دیروزانه
  • صهباء
  • گهر عمر
  • چهل تکه
  • وبلاگ من
  • سیب ترش
  • نوک مدادی
  • حرف نخست

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس